-
- ارسالات
- 7
-
- پسندها
- 0
-
- دستآوردها
- 1
سلام دوستان من یه رمان خوندم که
داستان در مورد یه دختر و پسر از ایلات بختیاری یا قشقایی بود، اسم پسره احمد و دختره فکر میکنم فرنگیس بود، عاشق هم بودن، اسم اسباشون هم طوفان و تارا بود، توی داستان به عشقبازی پلنگ و ماه هم اشاره شده بود که یه شب باهم میرن تماشا میکنن، ولی از هم جدا میشن و اتفاقات بعدش که باعث میشه دختره سر از کشورای عربی دربیاره
داستان در مورد یه دختر و پسر از ایلات بختیاری یا قشقایی بود، اسم پسره احمد و دختره فکر میکنم فرنگیس بود، عاشق هم بودن، اسم اسباشون هم طوفان و تارا بود، توی داستان به عشقبازی پلنگ و ماه هم اشاره شده بود که یه شب باهم میرن تماشا میکنن، ولی از هم جدا میشن و اتفاقات بعدش که باعث میشه دختره سر از کشورای عربی دربیاره