-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام من دنبال یه رمانیم که خواهره دختره میخواست ببره خواهرشو بفرشو اما دوست پسره قبلی خواهره دختره رو از خواهره میگیره و میبیره پیش خودش پسره هم اهنگ ساز بود
-
برای تایپ رمان خود اینجا کلیک کنید.
-
برای یافتن رمان های بی نام کلیک کنید.
ویژه رمان های گمشده
- نویسنده موضوع Sara
- تاریخ شروع
-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام من اسم یه رمان رو میخوام که قبلا نصفه خونده بودمش
داستانش اینجوری بود که یه دختر تنها ک دنبال کار میگرده میره پرستار یه پیرزن میشه که خیلی پول داره چهار تا پسر داره و دختره عاشق پسر بزگش میشه و یکی از پسرای پیرزنه به دختره ت*ج*ا*و*ز میکنه و پسر بزرگه مجبور میشه با دختره ازدواج کنه
داستانش اینجوری بود که یه دختر تنها ک دنبال کار میگرده میره پرستار یه پیرزن میشه که خیلی پول داره چهار تا پسر داره و دختره عاشق پسر بزگش میشه و یکی از پسرای پیرزنه به دختره ت*ج*ا*و*ز میکنه و پسر بزرگه مجبور میشه با دختره ازدواج کنه
-
- ارسالات
- 4
-
- پسندها
- 2
-
- دست‌آوردها
- 3
اگه اشتباه نکنم اسمش یا صدای عشق یا سودای عشقی چیزی بود
-
- ارسالات
- 4
-
- پسندها
- 2
-
- دست‌آوردها
- 3
لعیای عشق اگه اشتباه نکنم
-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
آب نبات چوبی
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام دنبال یک رمان میگردم که اسمش رو نمیدونم فقط میدونم درمورد دختره ای هست که یک روز زنی میاد خونه اشون و میگه تو دختر من هستی و من تو رو پیش این خانواده گذاشتم که بزرگت کنن اما اومدم که ببرمت پیش عمو ات که الان مریضه و میخواد تو رو ببینه و ارثیه ای که مال بابات بود رو که مرده به تو بدن و اون یک پسر عمو داره از اون عمو دیگه اش که هم مرده که یکم از دختره خوشش نمیاد و خیلی دوست داره کنترلش کنه و اونا دوتاشون تو شرکت خانوادگی‌شان کار میکنه اما یک روز بینشون سوءتفاهم پیش میاد و دختره تصادف میکنه و میره تو کما و بعد از چند سال بیدار میشه و میبینه که پسر عموش ازش مراقبت میکنه کسی میدونه اسم رمان چیه
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام یک رمانی بود که دختره یک ازدواج ناکام داشته به پیشنهاد مادرش با پسری ازدواج میکنه که در ظاهر دوسش نداره ولی در واقعیت پدر پسره مردی بوده که تو زمان جنگ وقتی مادره دختره رو باردار بوده جون مادر رو نجات میده و دختره رو خودش تنهایی به دنیا میاره و در طول کل سال ها به این خانواده کمک میکرده پسر حاجی هم عاشق دختره میشه ولی وقتی میبینه دختره کس دیگه رو دوست داره از این رو به اون رو میشه و خودش رو تو مهمونی و دختر و بازی غرق میکنه تا جایی که دختره از ازدواج اولش ناکام میمونه و حاجی فرصت رو غنیمت میشماره و از طرف پسرش بهش پیشنهاد ازدواج میده و این دوتا باهم ازدواج میکنن و داستان اصلی از این جا شروع میشه که دختره از همسر اولش باردار بوده
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام من یه رمان خوندم درباره پسری که به جرم سیاسی میندازنش زندان و بعد تبعیدش میکنن وقتی بر میگرده کل خانواده باهاش بدرفتاری میکنن چون فکر میکنن باعث همه بد بختیاشون و مرگ پسر داییش تو اعتراضات این پسره بوده . لطفا اگه اسمشو کسی میدونه بگه ممنونم
رمان درباره دختریه که موهاش نارنجیه. کلاس نقاشی میره عاشق استادشه اما استاده خواهرشو میخاد. داداش دختره خلافکاره و یه پلیس مخفی هست که میخاد داداششو دستگیر کنه و دختره زن دومش میشه و بعد عاشق هم میشن
میشه اسم این رمان بگید فک کنم اسم دختره باران بود
میشه اسم این رمان بگید فک کنم اسم دختره باران بود