-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
واییییی اگه اسمشو فهمیدی ب منم بگووو🥲🥲
-
برای تایپ رمان خود اینجا کلیک کنید.
-
برای یافتن رمان های بی نام کلیک کنید.
ویژه رمان های گمشده
- نویسنده موضوع Sara
- تاریخ شروع
-
- ارسالات
- 10
-
- پسندها
- 1
-
- دست‌آوردها
- 3
رمان مرد دیوانه من رو چک کنید که درکل چند جلد هستش که به هم مربوطه
اول :جلد اول مات
دوم :ارباب بی برده
سوم :مرد دیوانه من
چهارم :جلد دوم مات
پنجم جلد آخر که همه رمانها توش هستن و اسمش: ناردونه برفی
-
- ارسالات
- 10
-
- پسندها
- 1
-
- دست‌آوردها
- 3
هایی
رمان شرطبندی از فروغ خوانساری رو چک کن ببین فکر کنم همینه
-
- ارسالات
- 10
-
- پسندها
- 1
-
- دست‌آوردها
- 3
های
من دنبال یه رمانیم که دختره یه خواهر داره که عاشقه یه پسریه که داداش داره و رسمشون اینکه تا بزرگ تره ازدواج نکنه این یکیه هم ازدواج نمیکنه داداششم شکست عشقی خورده و دیگه نمیخواد ازدواج کنه تا اینکه برای شغلش مجبور میشه که ازدواج کنه و میره سراغ دختره که آبجیش میخواد با داداشه ازدواج کنه. پیشه دختره نقش بازی میکنه که دوسش داره و دختره هم شکست عشقی داشته و عشقش مریض بوده. خلاصه که دختررو خام خودش میکنه تا زودتر ازدواج کنن.
کسی میدونه این رمان چیه؟
من دنبال یه رمانیم که دختره یه خواهر داره که عاشقه یه پسریه که داداش داره و رسمشون اینکه تا بزرگ تره ازدواج نکنه این یکیه هم ازدواج نمیکنه داداششم شکست عشقی خورده و دیگه نمیخواد ازدواج کنه تا اینکه برای شغلش مجبور میشه که ازدواج کنه و میره سراغ دختره که آبجیش میخواد با داداشه ازدواج کنه. پیشه دختره نقش بازی میکنه که دوسش داره و دختره هم شکست عشقی داشته و عشقش مریض بوده. خلاصه که دختررو خام خودش میکنه تا زودتر ازدواج کنن.
کسی میدونه این رمان چیه؟
-
- ارسالات
- 10
-
- پسندها
- 1
-
- دست‌آوردها
- 3
سلام . راستش من دنبال یه رمانم که قبلا تو یه جا آنلاین خوندم درمورد یه دختریه که رعیت و خدمتکاره و با نامزدش که عاشق همن از جایی که کار میکنه فرار میکنن که نامزدش رو میکشن چون قاتل نامزدش عاشق دختره بوده و بعد دختررو به زور میبره با خودش جایی که کار میکنه که اونم اونجا خدمتکارِ یه مرد ع،و،ض،ی میشه. بعد این مرده دختررو میفرسته برای پسرش تا خدمتکار اون میشه. پسره عشقش بهش خ**ی**ا**ن**ت کرده بوده و از زنا متنفر بوده تا اینکه طی اتفاقاتی دعواشون میشه و این دختر خدمتکاره از ترس یه چی میخوابونه تو ملاج این پسره و این پسره حافظه اش قاط میزنه و فکر میکنه که این دختره همون عشق قبلیشه. بعد طی گذشتن دوران عاشقانه ای پسره از اسبش میافته و کلش ضربه میخوره و دوران خوبی که با این دختره داشته رو یادش میره و اونجایی که باهاش دعوا کرده رو یادش میاد و باباهه هم دختررو میفروشه به علی نامی. دختره چون مهره مار داره علی عاشقش میشه و ازش خواستگاره میکنه که دختره میگه نه چون هم اون ارباب قبلیه رو دوست داره و هم چون تو دورانی که اون پسره قاط زده بود به زور باهاش ازدواج میکنه و به علی میگه که من شوهر دارم و تا میگه شوهرم کیه علی میفهمه کیرو میگه و باورش نمیشه چون اون پسره رفیق فاب این علیه و علی میدونه از زنا بدش میاد .خلاصه این علی پسررو دعوت میکنه و جلوش هی به این خدمتکار بدبخت میگه خانومم و این چیزا اما این دختره اون پسررو دوست داره. ببخشید که زیاد شد، کسی میدونه اسم این رمان چیه؟
-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام من یک رمان خوندم که دختره پدرش فوت شده بود و مادرش هم مریض بوده و میمیره دختره با برادرش هاتف زندگی میکنه اما طلبکارای برادرش دنبالشن و برادرش به همین دلیل فراریه تا اینکه ی شب ی هواپیما پیش خونه دختره سقوط میکنه و مردی که داخل اون هواپیما بود بهش یک کدی رو میگه به همین دلیل ی باند میخان دختره رو بدزدن تا کد رو بفهمن ی پسر از همون باند دختره رو میدزده اما کم کم پسره میفهمه میتونه به کمک دختره قسمتی از حافظشو که دست داده پیدا کنه و میفهمه قبلا ی برادر مریض داشته و دنبال برادرش میگرده
-
- ارسالات
- 10
-
- پسندها
- 1
-
- دست‌آوردها
- 3
رمان زندگی سیگاری از مرجان فریدی
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام ی رمان بود اسم پسره کارن زند بود سوپر استار بود تو امارات ی دختره رو پیدا میکنه به پسر بچش شیر بده بعد میرن ایران اونجا مجبور به ازدواج میشن و اسم دختره فکر کنم آشوب بود یا رویا ، میشه اسمش و بگین؟🥺
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام یک رمانی خونده بودم که درمورد ازدواج اجباری هست اسم دختره هانا اسم پسره امیر ارسلان دختر عمو پسر عمو هستن بهشون میگن باید باهم ازدواج کنین ولی هیچکدوم راضی نبودن پسره میگه نه و از خونه میره بیرون اینجا به هانا برمیخوره پس یه نقشه میکشه برای انتقام وقتی کسی خونه نبود به ارسلان زنگ میزنه میگه بیا خونمون کارت دارم بعد توی شربت ارسلان یه قرص میریزه که...از شانس بدشون خانواده زودتر برمیگردن و مجبورشون میکنن باهم ازدواج کنن..من خیلی دنبال اسمش گشتم ولی پیدا نکردم اگه میدونید بهم بگید لطفا
-
- ارسالات
- 3
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1