-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام یا رمانی بود قبلا خوند..دوخواهر دوقلو به خاطر شغل پدرشون توسط دوتا برادر گروگان گرفته میشن ..رمانشم خیلی طنزه
-
برای تایپ رمان خود اینجا کلیک کنید.
-
برای یافتن رمان های بی نام کلیک کنید.
ویژه رمان های گمشده
- نویسنده موضوع Sara
- تاریخ شروع
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام یه رمان خوندم خیلی وقت پیش اسمشو یادم نمیاد راجع به یه پسره هست که توی یه گروه خلافکار توی خارج از کشور کار می کنه، و یه شب که این گروه مهمونی دارن بهشون حمله می کنن با دختر رئیسش فرار می کنه ممنون میشم اگه اسمشو بگین
-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام دوستان دنبال اسم رمانی هستم که یادمه اولش اینطور بود که دختره تو مسیر تالار عروسی نامزد سابقش حالش بد میشه با آقایی که همکار یا آشناشه سوار ماشین میشه تو مسیر یه نوزاد دختر پیدا میکنن که یه گردنبد وپلاک گردنشه واسم دختر رو همون میذارن که روی پلاکه وباهم ازدواج صوری میکنن که دختربچه رو نگه دارن آقاهه فکر کنم دکتر بود هرکس یادشه بگه لطفاً اسم رمان رو.ممنونم
-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
دنبال اسم رمان هستم که یادمه اولش اینطور بود که دختره تو مسیر تالار عروسی نامزد قبلی حالش بد میشه و با همکار یا آشناشه سوار ماشین میشه و تو مسیر یه نوزاد دختر پیدا کردن یک گردنبند با پلاک گردنشه اسم دختره رو همون میذارن که روی پلاکه وباهم ازدواج صوری میکنن که دختربچه رو نگه دارن آقاهه فکر کنم دکتر بود هرکی یادشه ممنون میشم بگه
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام من دنبال یه رمانی میگردم ک اسم دختره بهار بود میخواست برادرش رو ک زندانی بود بخاطر بدهکاری ازاد کنه بایه پسری به اسم سامیار فک کنم آشنا شد ک یه موتور داشت و با پدرش قهربود مادره پسره خودکشی کرده بود و پدرش با خالش ازدواج کرده بود.اسم داداش پسره هم کیان بود ک نخبه بود
اسم رمانی که دختری به نام آهو که پدرو مادرشو از دست داده بود و به ناچار با شخصی به نام حاج یاسین عقد میکنه
-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
رمان درباره دختری بود که خارج از کشور بود و خانوادش مرده بودن به جز برادرش وقتی میاد ایران پیش خانوادشون عاشق پرهام میشه که بعد میفهمه داییشه ومجبور میشه با آرتین پسر عموش ازدواج کنه اگه اسم رمانش میدونید بگید ممنون
-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 1
-
- دست‌آوردها
- 1
رمان راجب دختر لات و فقیری بود که تو پایین شهر زندگی میکرد یه شب که میخواستن به صورت دختره اسید بپاشن پسره میاد و نتاجتش میده فقط چند قطره از اسید رو شونه پسره میپاچه روز بعدش میاد میبینه که تو محلشون اسباب کشیه میفهمه پسره به محلشون اسباب کشی کرده و همسایه میشن
کسی اسم این رمانه رو میدونه؟
کسی اسم این رمانه رو میدونه؟
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
ی رمان بود ک ی دختر باباش اونو میده به یمرده هم ی پسر داشته اسم پسره اردوان بود بعد دختره اسمش نمیدونم ولی مشکل قلبی داشت اردوانم از دختره متنفر بود