ویژه رمان های گمشده

ftvkl · 2023-10-27

Sara گفت:
بسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمت‌هایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو می‌دونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمان‌هایی که باز و صحنه‌دار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمان‌ها خودداری کنید.
سپاس

سلام من یه رمان قبلا خوندم اسمشو یادم نمیاد فقط یه خلاصه ازش یادمه
دختره با مادرش مریم و پدر خواندش مسعود و خواهر ناتنیش و مادر بزرگش زندگی میکنه و پدر خواندش خیلی کتکش میزده یه روز شناسنامه مادرش رو پیدا میکنه و تصمیم میگره پدرش رو پیدا کنه و به شرکتی میره که می‌فهمه شرکت برادرشه اونجا متوجه میشه پدرش مجددا با دختر عموش ازدواج کرده و دوتا برادر و یه خواهر داره اسم یکی از برادراش مسیح لطفاً میشه اسمشو بگین

گلادیاتور · 2023-11-03

Saraa گفت:
سلام یه رمان هست که یه دختری به اسم افرا که دختر معمولی و پاکی هست به خاطر پدراشون مجبور میشه با پسر دوست صمیمی پسرش که البته استاد دانشگاهش هم هست ازدواج کنه ولی با هم قرار میذارن که بعد از هشت ماه از هم جدا شن و کم کم بینشون علاقه به وجود میاد اسم پسره هم مسیح بود فک کنم

سلام پیداش کردین رمان رو

گلادیاتور · 2023-11-03

Saraa گفت:
سلام یه رمان هست که یه دختری به اسم افرا که دختر معمولی و پاکی هست به خاطر پدراشون مجبور میشه با پسر دوست صمیمی پسرش که البته استاد دانشگاهش هم هست ازدواج کنه ولی با هم قرار میذارن که بعد از هشت ماه از هم جدا شن و کم کم بینشون علاقه به وجود میاد اسم پسره هم مسیح بود

cxzcvbb · 2023-11-07

داستان از اونجایی شروع میشه که ....
یک دختری که پلیس مخفیه
بهش ماموریت داده میشه تو یه گروه مافیایی نفوذ کنه ..البته تو خونه ی سردسته ی خلافکارا اونم به عنوان یه خدمتکار
پسره سردسته ی خلافکارا یه مرد روانی و بی اعصابه
بعد دختره میره ب عنوان خدمتکار تو خونش همینطور یادمه لطفاا لطفااا اگ میدونید اسمش بم بگیر

سلاله · 2023-11-08

Saraa گفت:
سلام یه رمان هست که یه دختری به اسم افرا که دختر معمولی و پاکی هست به خاطر پدراشون مجبور میشه با پسر دوست صمیمی پسرش که البته استاد دانشگاهش هم هست ازدواج کنه ولی با هم قرار میذارن که بعد از هشت ماه از هم جدا شن و کم کم بینشون علاقه به وجود میاد اسم پسره هم مسیح بود فک کنم

منم دنبال این رمان هستم اسمشو شما پیدا کردین و دانلود کردین؟

سلاله · 2023-11-08

Saraa گفت:
سلام یه رمان هست که یه دختری به اسم افرا که دختر معمولی و پاکی هست به خاطر پدراشون مجبور میشه با پسر دوست صمیمی پسرش که البته استاد دانشگاهش هم هست ازدواج کنه ولی با هم قرار میذارن که بعد از هشت ماه از هم جدا شن و کم کم بینشون علاقه به وجود میاد اسم پسره هم مسیح بود فک کنم

سلاله · 2023-11-08

Saraa گفت:
سلام یه رمان هست که یه دختری به اسم افرا که دختر معمولی و پاکی هست به خاطر پدراشون مجبور میشه با پسر دوست صمیمی پسرش که البته استاد دانشگاهش هم هست ازدواج کنه ولی با هم قرار میذارن که بعد از هشت ماه از هم جدا شن و کم کم بینشون علاقه به وجود میاد اسم پسره هم مسیح بود فک کنم

اسم رمان و لینک دانلودش را به من معرفی میکنی؟

elhamm · 2023-11-09

Sara گفت:
بسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمت‌هایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو می‌دونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمان‌هایی که باز و صحنه‌دار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمان‌ها خودداری کنید.
سپاس

elhamm · 2023-11-09

Sara گفت:
بسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمت‌هایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو می‌دونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمان‌هایی که باز و صحنه‌دار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمان‌ها خودداری کنید.
سپاس

رمانی رو میخوام که دختره شهر دیگه ای زندگی میکنه با مرگ پدرش برمیگرده و پسر عموش که قبلا نامزدش بوده رو میبینه پیش دفتر اون هم کارگاه هنری میزن

Kitty · 2023-11-09

خلاصۀ رمان:
سال‌ها کشورم با کشور همسایه جنگ داشت و من وجه‌المصالحهٔ این جنگ شدم. شاهدخت مملکت و تک دخترِ پدر و مادرم.

مرا مجبور به ازدواج با شاهزاده همسایه کردند. شاهزاده‌ای با کمالات که در نگاه اول به او دل باختم، اما به کسی نگفتم. وقتی صلح شد و خطبهٔ ازدواج ما خوانده شد، تازه متوجه شدم سعید قبلاً ازدواج کرده و من همسر دومم...
این تازه آغاز ماجرا بود، وقتی مصیبت شروع شد که فهمیدم با کل فامیل همسرم در باغی بزرگ و کنار هم زندگی می‌کنیم. با مادرشوهری ترشرو و مستبد، و فرزندان سعید...

کسی اسم این رمانو میدونه؟ لطفا بگید بهم
‌

ویژه رمان های گمشده

ftvkl

تازه وارد

گلادیاتور

تازه وارد

گلادیاتور

تازه وارد

cxzcvbb

تازه وارد

سلاله

تازه وارد

سلاله

تازه وارد

سلاله

تازه وارد

elhamm

تازه وارد

elhamm

تازه وارد

Kitty

تازه وارد