سلام دوستان من دنبال ي رمان هستم ك شخصيت اصلي دختري ب اسم كيانا هست و اهل شيرازه نامزدش ب دليلي تركش ميكنه و اونم براي كار ب تهران مياد و داخل ي شركت معماري مشغول ب كار ميشه،رئيسش صاحب خونش از اب در مياد و بعدم با رئيسش ازدواج ميكنه
سلام رمان شکنجه گر منیه رمان بود که اسم پسره داستان ساشا بود و اسم دختره هم تارا
ساشا تو یه مهمونی تارا رو از یه پسری میخره. بعد اونو با خودش میبره
تارا رو شکنجه میکنه اما تارا هر چی دلیل میخواد که چرا ساشا حرفی نمیزنه تا اینکه تارا فرار میکنه
کسی میدونه اسمش چیه .؟؟؟
ممنونمسلام رمان شکنجه گر من
ممنونمسلام رمان شکنجه گر من
رمان طلایهسلام دوستان😊
من چند سال پیش این رمان رو خوندم که دختره با یه پسری به اجبار ازدواج میکنه.
با اینکه دختر آزادی هست، اما به صورت فرمالیته با چادر جلوی پسره ظاهر میشه تا صورتش رو نبینه.
تا اینکه پسر به مهمونی دعوت میشه که دختره هم از طرف کس دیگه ای به همون مهمونی دعوته.
وقتی همدیگرو میبینن، دختره اونو میشناسه اما پسره بدون اینکه اطلاع داشته باشه اون کیه، ازش خوشش میاد.
یه روز اتفاقی چادرشاز سرش میکشه و پسره صورتش رو میبینه.
متاسفانه بقیه داستان یادم نیست فقط فکر کنم که اسم دختره نفس بود.
ممنون میشم اگه میدونید راهنماییم کنید