سلام دوستان من دنبال ي رمان هستم ك شخصيت اصلي دختري ب اسم كيانا هست و اهل شيرازه نامزدش ب دليلي تركش ميكنه و اونم براي كار ب تهران مياد و داخل ي شركت معماري مشغول ب كار ميشه،رئيسش صاحب خونش از اب در مياد و بعدم با رئيسش ازدواج ميكنه
اسم رمان همسایه من هستشسلام دوستان من دنبال ي رمان هستم ك شخصيت اصلي دختري ب اسم كيانا هست و اهل شيرازه نامزدش ب دليلي تركش ميكنه و اونم براي كار ب تهران مياد و داخل ي شركت معماري مشغول ب كار ميشه،رئيسش صاحب خونش از اب در مياد و بعدم با رئيسش ازدواج ميكنه
کسی اسم این رمان رو نمیدونهسلام من دنبال رمانی هستم که ژانرش همانند رمان اعدام یا انتقام هست کسی میدونه اسمش چیه خیلی شبیه هم هستن با این تفاوت که پسره بچه نداره ممنون میشم اگه اسمش رو بگین
دنبال یه رمانم که اسم دختره ترنم بود که به زور پدرو پدربزرگش با پسر عموش فک کنم تقریبا نامزد میکنن پسره دختره رو دوس داشت ولی دختره نه.دختره بدنسازی کار میکرد یه روز پسره سر یه موضوعی به دختره شک میکنه و بهش دست درازی میکنه بعدشم دختره میفهمه حاملستو بعد اینکه عقد میکنن از دست پسره فرار میکنهبسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمتهایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو میدونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمانهایی که باز و صحنهدار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمانها خودداری کنید.
سپاس
سلام من دنبال یه رمانم که دختره با پسری که دوسش داره نامزد میکنه اسم پسره ایلیا بود پسره مرتکب یه قتل میشه واسه همین دختره هم برای رضایت گرفتن با برادر فرد کشته شده ازدواج میکنه و باهاش میره مشهدبسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمتهایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو میدونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمانهایی که باز و صحنهدار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمانها خودداری کنید.
سپاس
کسی اسمش رو میدونهسلام یه رمان خوندم که توش یه دختر شر و شیطون بود به اسم هستی ویک پسر که از بچگی عاشق هستی بوده و این پسر که پسر دوست پدر هستی بوده بعد از سال ها با هستی ملاقات میکنه و بعد از مدتی بخاطر مسافرتی که پدر و مادر هستی به فرانسه دارن پدر هستی به خاطر اینکه یکی مراقبش باشه اونو صیغه پسره میکنه تا پسره مراقب هستی باشه و در این مدت هستی هم عاشق پسره میشه
رمان تمنای وجودمسلام من یه رمان می خوندم اسم پسر امیر بود شرکت معماری داشت دختره برای پایان نامه اش باید توی یه شرکتی کار میکرد برای همین میره شرکت امیر که پسر خاله دوستشه لطفا اسمش رو بگید