سلام خسته نباشید
من چند سال پیش رمانی خوندم پلیسی و عاشقانه بود اسم دختر نمیدونم ستاره بود یا ن ولی اسم خواهرش دریا بود این دختر بعد چند سال از یه کشور دیگه میاد ایران توی اون کشورم پلیس بوده با دوستاش میاد ایران خواهرش دریا و چند تا از فامیل هاشم پلیس هستن دوتا پسر که با هم برادران هم به جمع اینا اضافه میشن اولش این دخترو نمیشناسن توی معموریت دخترو گریم مرد میکنن میفرستن بعد دوسته دختر خیانت کار از اب در میاد همونی که با هاش از کشور دیگه امده یه روز دختر میفهمه بچه واقعی خوانوادش نیست همکارش توی کشوری که ازش امده میاد برای همکار با این دخترو دوستاسو فامیل خواهرش بشه که توی یک مهمنی که پدر مادر پسر هم دعوت میکنن پدر بزرگ دختر با مادر بزرگش میفهمن مادر پسر دختر خودشونه مشخص میشه دختر بچه عمشه یعنی قبلش فکر میکرد اون عمش ولی بعد که عمشیعنی مامانشعکس دخترو نشون بابا مامانش یعنی پدر بزرگ مادر بزرک دختر میده اونا میگن این دختر دخترتونع دخترم برادرش یعنی همون داییش اونه پیدا کرده و به فرزندی قبل کرده و بزرگش کرده ولی هیشکس خبر نداشته پسرم میفهمه خواهرش که میگفتن مرده همون همکار چشم آبی خوش رنگشه بعد که معموریتشو تموم میشه دختر با یکی از اون دو برادر ازدواج مبکنه
اگه اسمشو میدونید حتما بگید