• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

فاطیما

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام. یه رمان خونده بودم که دختره توسط نامادریش بزرگ میشه البته نامادریش با دختره مهربون بود و دو تا برادر هم داشت . فکر کنم دختره عاشق برادر بزرگ نامادریش میشه .بیشتر از این یادم نیست .
ممنون میشم اگر کسی اسمشو میدونه بگه sisn
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Yalda88

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
7
پسندها
0
دست‌آوردها
1
یه رمانی بود دوتا دوست بودن یکیشون از ساختمون میوفته میمیره همه فکر میکنن تقصیر دوستشه میندازنش زندان بعد پدر اون دختری که مرده به دختره میگه به شرطی میزارم اعدام نشی که صیغه من بشی برام پسر بیاری دختره هم صیغش میشه براش پسر میاره کسی اسم این رمان رو می‌دونه🥺🥺🥺🥺🥺🥺
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

فاطمه اسرا

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام لطفا رمان پریناز رو برام پیداکنید
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

ملیسا

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
1
دست‌آوردها
1
رمان دختره رفیقش بهش میگه تو پیش داداشم بمون میرم مسافرت به من وابسته است دختره میره پیش برادر رفیقش عاشق هم میشن
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Ana

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
21
پسندها
6
دست‌آوردها
3
سلام دوستان
چند وقت پیش یه رمان خوندم که دختر و پسر قصه با هم ازدواج کرده بودند هر دو هم دیگه رو دوست دارن ولی طرف مقابل نمیدونه اوایل ازداج هم خوب بودن ولی رفته رفته رفتار پسره عوض میشه که دلیل داره دختره یه دوست داشته که فقیر بوده و به دختره و خانوادش حسودی میکرده و پسر داستان هم فامیل یا از دوستان خانوادگی دختره هست و دوست دختره هم میدونسته که دختره به پسره علاقه داره و خودش هم خیلی مظلوم نشون میداده و پسره هم خارج درس خونده تازه برگشته بوده و اینکه دوست دختره یه داداش هم داره و یه کاری میکنه که با پسره نامزد بشه و بعد بد پسره رو به دختره میگه و بد دختره هم به پسره و یه اتفاقی می افته که ازدواج نمی کنند و دختر و پسره ازدواج میکنند و پسره هم به خاطر حرف هایی که دوست دختره زده با دختره بد رفتار میکنه و دختره یه داداش داره یه خواهر اسم برادرش هم ارمین هست و اسم خودش و خواهرش هم تو همین مایه ها هست و اتفاقاتی می افته که یه مدت دختر پسره میرن خونه مادر شوهرش زندگی میکنند ولی اونا رفتار مناسبی با دختره دارند و اون رو مقصر نمی دونند و اتفاقاتی می افته که رفتار دختر و پسره بهتر میشه و مادربزرگ پسره هم از شهرستان میاد پیششون تا اینکهاینا میرن خونه خودشون تا دختره باردار میشه و یه روز نزدیک به عید میره خونه مادرش که وسط راه یادش می افته که یه چیزی جا گذاشته و دوباره برمیگرده خونه که شوهرش رو با دوستش تو خونه میبینه که دارن با هم صحبت میکنند و دختره بد برداشت می کنه و دوباره رابطشون به هم می خوره و پسره دختره رو برای انکه از اون فضا دور کنه میبره شمال پیش مادربزرگش و دختره هم همش با پسره لج میکنه تا اینکه سیزده بدر دوست دختره ، دختره رو می دزده و با کمک برادرش که خلافکاره می فروشنش و می‌فرستنش افغانستان و اونجا خیلی اذیت میشه ولی نمی ذاره کسی بفهمه بارداره تا اینکه پسره میاد دنبالش و با کمک یه نفر فرار میکنه و پسره همه چیز رو براش تعریف میکنه رابطشون خوب میشه میرسن ایران بچشون هم به دنیا میاد و اسم پسره هم تو مایه های ،رادین ، اروین بود فکر کنم
امیدوارم بتونید کمکم کنید دوستان ،،😍😍
راستی فکر کنم به مادربزرگ پسره میگفتن مامان گلی دوستان اگه کسی اسم رمان رو میدونه لطفا کمک کنه ،🙏🙏🙏
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

سعیده

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام
یه رمان بود انتقامی بود پسره هم دنبال انتقام بود هم نقاش خیلی خوبی بود و هفت گناه کبیره و پرنسس های دیزنی کشید
حتی یه بار میخواست دستشم از دست بده اسماشونو یادم نیست لطفا اگه کسی میدونه بگه ممنون
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Man

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
1
دست‌آوردها
3
سلام
ببخشید من الان به جای رمان خودم رو گم کردم و هیچ جا رو غیر از اینجا پیدا نکردم برای حرف زدن.abalfaz%
@Silver♡︎Moon
این اکانت اصلی منه و الان مجبور شدم به ایمیل دوستم وصل بشم تا وارد سایت شم.
دیشب چند بار نتونستم وارد سایت شم چون میزد رمز ندارم. دیشب با چند بار درخواست دادن درستش کردم. الان هر چی میکنم نمیتونم وارد سایت بشم. ممنون میشم رسیدگی بشه.
تو رو خدا درستش کنین. من الان ترجمه و رمانم رو هوان.
@مدیریت ارشد
@مدیرکل انجمن
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: Red.roz

Mkhayam

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
1
دست‌آوردها
3
سلام. چند وقت پیش یک رمان تو اینستاگرام بود که اسمش رو فراموش کردم. اسم شخصیت اصلی حسام امان بود که در کودکی مادرش رو از دست داده بود و فکر میکرد پدرش مادرش رو کشته. برای همین پدرش رو ترک کرده بود و با خانواده مادرش پدر بزرگ و خاله اش زندگی میکرد. تو کار فرش هم بود. از طرف دیگه در خانواده پدرش بحث سر برگردوندن حسام بود تا پدر بیمارش برای یکبار هم که شده پسرش رو ببینه. این کار رو دختر عموی حسام بر عهده میگیره و حسام رو به یک طریقی به خونه بر میگردونه که برخورد های خوبی در اولین دیدار صورت نمیگیره. اسم دختر عموش رو فراموش کردم اما دختر عمو هم خواستگاری سمجی داره که پسر عمه اش هست و از وقتی که پای حسام به خونه پدری باز میشه بین این پسر عمه و حسام و حتی دختر درگیری های لفظی و گاهی فیزیکی رخ میده.
اگر کسی اسم این رمان رو میدونه یا نویسنده اش رو لطفا به من اطلاع بده 🙏🏻
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: aydaaa

Farmers...

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
26
پسندها
6
دست‌آوردها
3
سن
16
محل سکونت
کالبد انسان
سلام چند تا رمان ترسناک و طنز معرفی میکنید لطفا ؟؟
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

aydaaa

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
اگه لطف کنید اسم این رمان رو هم بگید

یاشار با ساینا ، عسل رو میبرن بیمارستان جرقه آشنایی این دوتا عاشق اینجا زده میشه
مامان ساینا قبلا بایک پسری به نام هادی دوست بوده که به دلایلی به زندان می افته دوست هادی با مامان ساینا ازدواج می کنه
چندسال پیش عموسایناو باباباش امین(پسرعموساینا)وساینا رو به نام هم میکنن بدون اینکه ساینا راضی باشه!!!
بابا ساینا وصیت کرده بود که داداشش(باباامین)ازدخترش مراقبت کنه وبزاره دخترش با هرکی دوس داره ازدواج کنه

ساینا و یاشار دو شخصیت اصلی داستانن که عاشق همن و آخر داستان هم میمیرن
سلام ممنون میشم اسم این رمان رو لطف کنید

دختره با دوستش میره تهران که درس بخونه یه روز که توی شهر داره قدم میزنه میبینه که دونفر یه پیر مرد رو کشتن اونا هم میبینن که دختره دیده دختره رو میدزدن و پیش رئیسشون میبرن اسم پسره هم آسا بود رئیس دختره رو نمیکشه بعد از کلی کل کل و دعوا عاشق همدیگه میشن
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین