اسم دختره محیا ست
-
برای تایپ رمان خود اینجا کلیک کنید.
-
برای یافتن رمان های بی نام کلیک کنید.
ویژه رمان های گمشده
- نویسنده موضوع Sara
- تاریخ شروع
طلایه
-
- ارسالات
- 4
-
- پسندها
- 1
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام وقت بخیر
یه رمانی هست که دختره تو خانواده مذهبی بزرگ میشه و سه یا چهارتا برادر داره و تک دختره. وقتی 18 سالش میشه باباش میگه که خواستگار واسش میاد و باید ازدواج کنه فکر کنم اسم پسرع بهزاده خلاصه اینا ازدواج میکنن و یه بچع به دنیا میارن که بچشون تو دو سالگی میمیره و شوهر دختره، دختره رو مقصر میدونه و میره با یه دختر دیگه به اسم غزل ازدواج میکنه
برادر دختره هم حسین مدافع حرمه و شهید میشه
یه رمانی هست که دختره تو خانواده مذهبی بزرگ میشه و سه یا چهارتا برادر داره و تک دختره. وقتی 18 سالش میشه باباش میگه که خواستگار واسش میاد و باید ازدواج کنه فکر کنم اسم پسرع بهزاده خلاصه اینا ازدواج میکنن و یه بچع به دنیا میارن که بچشون تو دو سالگی میمیره و شوهر دختره، دختره رو مقصر میدونه و میره با یه دختر دیگه به اسم غزل ازدواج میکنه
برادر دختره هم حسین مدافع حرمه و شهید میشه
-
- ارسالات
- 4
-
- پسندها
- 1
-
- دست‌آوردها
- 1
کسی نمیشناسه این رمان رو لطفا اگراسمش رو میدونید بهم بگید
-
- ارسالات
- 3
-
- پسندها
- 2
-
- دست‌آوردها
- 3
سلام..
اسم رمانی، ک خانمی دکتره و سرطان داره و زیادم زنده نیست و یکی از مریضای خودشو واسه شوهرش خواستگاری میکنه و شوهرشو وادار میکنه با اون زن ازدواج کنه، اگ کسی میدونه لطفا بگه
اسم رمانی، ک خانمی دکتره و سرطان داره و زیادم زنده نیست و یکی از مریضای خودشو واسه شوهرش خواستگاری میکنه و شوهرشو وادار میکنه با اون زن ازدواج کنه، اگ کسی میدونه لطفا بگه
-
- ارسالات
- 3
-
- پسندها
- 2
-
- دست‌آوردها
- 3
کسی نمیدونه اسمش چیه؟؟ اگ میدونید ممنونتون میشم بهم زوود بگید🙏🌹
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 1
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام من یه رمان خونده بودم دختره اتفاقی یه پرندرو از دست مار نجات میده بعد میفهمه پرنده جنه پدر مادرشم پرد مادر واقعیش نیستن وباید بره به دنیای موازی کسی میدونه اسمش چی بود؟
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام من دنبال اسم رمانی هستم که دختره عاشقه یه پسره بور بوده اما یکروز که از مهمونی بر میگردند با یه زن تصادف میکنند و زنه میمیره و پسره دستگیر میشه دختر برای نجات عشقش هروز میرفته در خونه شوهره دختره تا اینکه یه روز شوهره بهش میگه اگه می خوای رضایت بدم باید با من ازدواج کنی و بشی مادر دخترم و از اون نگه داری کنی و دختره برای نجات عشقش قبول میکنه و وارد خونه پسره میشه و به اون میگه سوسک سیاه و کم کم عاشقش میشه
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام وقت بخیر من خیلی وقته دنبال یک رمانی میگردم که تا نصفه خوندمش اما اسمش یادم نمیاد این رمان راجب یه مرد پولداریه که دو تا پسر داره که هر دوشونم مشکل دارنو حتی اسم کوچیکه هم شهریار هستش فک کنم و اسم بزرگه هم فک کنم با ش شروع میشه بزرگه شبا کلاسایی میزاره که داخلشون مردم رو به اینکه خدارو نپرستن و خدا وجود نداره تشویق میکنه خلاصه این مرده با یه زنی ازدواج میکنه که مادر دوتا دختر هستشو اسم بزرگه ترمه(اصل داستان)و اسم کوچیکه طرلانه حتی از قبل هم عاشق زنه بوده حتی یه تیکه هم میرن دبی ممنون میشم هرکس اسمشو بدونه بهم بگه