سلام من یه رمانی خوندن که یه دختر بود به اسم یلدا که باباش اون رو توی قمار میبازه و میده به یه پسر پولدار به اسم سورن
تروخدا هرکی میدونه بگه
تروخدا هرکی میدونه بگه
-
برای تایپ رمان خود اینجا کلیک کنید.
-
برای یافتن رمان های بی نام کلیک کنید.
ویژه رمان های گمشده
- نویسنده موضوع Sara
- تاریخ شروع
سلام من یه رمانی خوندن که یه دختر بود به اسم یلدا که باباش اون رو توی قمار میبازه و میده به یه پسر پولدار به اسم سورن
تروخدا هرکی میدونه بگه
تروخدا هرکی میدونه بگه
رمان پسری به نام‌ایلیا که با نامزدش تصادف میکنن و تو اون ماشین هم یه زوج بودن که خانمه میمیره و مرده به اسم محمد رضا دختره رو مجبور میکنه که باهاش ازدواج کنه و به مشهد می‌برتش
-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام عزیزم من خوندمش اسمش و دقیق یادم نیست ولی فکر کنم جن گیری شیدا بود اسمش . بازم اگه اشتباه بود معذرت میخوام 🙏🏻
یعنی هیچکس اسم اینو نمیدونه
سلام یه رمان خوندم پسره عاشق یه دختره شده بود دختره هم عاشقش بود اما به اجبار می خواست با یکی از فامیلاشون ازدواج کنه تا همین جا یادم میاد فقط کسی اسمش رو میدونه ؟؟؟؟؟
نه عزیزم اسم جن گیره مبینا بود اسم دوتای دیگه شقایق و یاسمین بود:)
سلام من یه رمانی خوندن که یه دختر بود به اسم یلدا که باباش اون رو توی قمار میبازه و میده به یه پسر پولدار به اسم سورن
تروخدا هرکی میدونه بگه
هرکی میدونه بگه
تروخدا هرکی میدونه بگه
هرکی میدونه بگه
-
- ارسالات
- 6
-
- پسندها
- 2
-
- دست‌آوردها
- 3
سلام دنبال رمان طنزی هستم که دختره پدرش معتاد هست روز اول دانشگاه با پسر مدیر دعواش میشه و خلاصه گیس و گیس کشی میشه بعد از ماجراهایی عاشق هم میشن و سر یه اتفاق دختر میره تو کما و پسره هم م*س*ت میکنه و همون موقع راهش رو به یک امامزاده گم میکنه اونجا یه پیرمرد ادرس یه حسینه ای رو بهش میده و خلاصه اخرش دختره به هوش میاد و با هم مزدوج میشن حالا اگه میدونید بی زحمت اسمش رو بگید
ممنون میشم کمک کنید
یه رمانی خونده بودم یه دختری با پدر معتاد بوده که براساس نقشه توی یه پارتی با یه پسری دستگیر میشه و اونا را توی پاسگاه به عقد اجباری در میارن و پسر یه خواهر داشته و یه پسر کوچولو که مریم که تازه به عقدش در اومده را به خونش میبره و میگه باید برای کلفتی کنی و در آخر هم عاشقش میشه
یه رمانی خونده بودم یه دختری با پدر معتاد بوده که براساس نقشه توی یه پارتی با یه پسری دستگیر میشه و اونا را توی پاسگاه به عقد اجباری در میارن و پسر یه خواهر داشته و یه پسر کوچولو که مریم که تازه به عقدش در اومده را به خونش میبره و میگه باید برای کلفتی کنی و در آخر هم عاشقش میشه