• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

Z.fhkh

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
3
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام من یک رمانی رو مطالعه کردم که الان متاسفانه اسمش خاطرم نیست ممنون میشم راهنماییم کنید . پسره مذهبی بود و توی غسال خونه کار میکرد . اسم پسره امیر علی بود و فکر میکرد دختره ازش بدش میاد ... بعد از مدتی عاشقش شد و ...
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

فاط

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام
رمانی ک تو دهه ۶۰ بود بعد تو شمال زندگی میکردن اسم دختره حنانه بود فک کنم یه دختر عمو داشت اسمش جانانه بود بعد حنانه با پسر عموش ک خودش عاشق یه دختر دیگه ب اسم الهام بوده ازدواج میکنه
دختره هم عاشق داداشِ شوهرش بوده...
اسم رمان وبگین لطفا
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

نیکا

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
اسم این رمان لطفا





باهم شمع هارو فوت کردیم کیان اولین تکه ش رو گرفت سمتم و گفت بیا بخور بچه هامو از دیشب تاحالا از گشنگی کشتی

مطمعنم شام هم نخوردی


_کیان!
ازدیشب حرف نزن!
نمیخوام بهش فکر کنم !

+چشم

اشاره به کیکی کرد که تو دستش بود و گفت ؛

+دهنتو باز کن

بعداز خوردن کیک که با شوخی و خنده های کیان گذشت ،گفت؛


+نمیخوای کادومو بدی

_اوه !
اصل کاری مونده

کادوهایی که خریده بودم رو آوردم
دادم بشه و گفتم:

_تولدت مبارک



باذوق بازشون کرد نگاه خریدارانه ای کرد و گفت َ؛

+نه!سلیقه ات خوبه!
البته سلیقه ات رو میشه از انتخابت(اشاره به خودش کرد)که منم ،فهمید
سایزمم که دستته😉


_قابل تورو نداره!
امیدوارم یه عمر طولانی توام با سلامتی و موفقیت داشته باشی

اشاره به کادو هایی که گوشه ی اتاق بود کردم و گفتم ؛
_البته شاید به گرون قیمتیه
کادوهایی که گرفتی نباشه
اما سرشار از محبته


لباس هارو زمین گذاشت و اومد بغلم کرد


+این چه حرفیه !تو خودت برام بزرگترین کادو هستی

دست گذاشت رو شکمم و گفت؛

+این کوچولوها ...
تو داری بهترین کادوی دنیا ...

پدر شدن رو بهم به ارمغان میاری


نگاهم و دوختم به چشماش دلم میخواست باهاش راحتتر بودم و میتونستم ببوسمش
فقط یه بار خداجون !

نگاهم رو دوختم به لبهاش

یه حرکتی بکن کیان !

منو بیشتر تو بغلش فشار داد و پیشونیم رو بوسید

آخه پیشونی🤦🏻‍♀لبامو ببوس کودن
دلیل اینهمه مقاومت رو نمیفهمیدم

اینهمه خوددار بودن اونم جلوی من که زنشم عادی نبود
انگار که قبل از اومدن به اینجا ۳ تا پلنگ زده زمین!
وگرنه دلیل دیگه ای نمیتونه داشته باشه

دیگه داشتم ناامید میشدم
دلم میخواست حداقل از بغلش به آرامش برسم

آرامشی که بعداز رفتن سامان مطمعن بودم دیگه غیر ممکنه تو بغل مرد دیگه ای تجربه اش کنم

اما سرنوشت طوری رقم خورد که امروز اینطوری،اینجا باشم


کیان یهوازم جداشد ودر حالی که میگفت ؛ببخش رفت بیرون از اتاق
خورد تو ذوقم

حتی نتونستم ببوسمش
ای خاک تو سر بی عرضه ت نفس
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Fatemeh_s

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
24
پسندها
63
دست‌آوردها
18
سلام دنبال رمان طنزی هستم که دختره پدرش معتاد هست روز اول دانشگاه با پسر مدیر دعواش میشه و خلاصه گیس و گیس کشی میشه بعد از ماجراهایی عاشق هم میشن و سر یه اتفاق دختر میره تو کما و پسره هم م*س*ت میکنه و همون موقع راهش رو به یک امامزاده گم میکنه اونجا یه پیرمرد ادرس یه حسینه ای رو بهش میده و خلاصه اخرش دختره به هوش میاد و با هم مزدوج میشن حالا اگه میدونید بی زحمت اسمش رو بگید
سلام رمان سرکار خانوم وروجک
با این مشخصاتی ک گفتی همین رمانِ ولی خیلییی قشنگ و طنزِ حتما پیشنهاد میکنم بخون..
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

دختر بهشتی

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
6
پسندها
2
دست‌آوردها
3
سلام رمان سرکار خانوم وروجک
با این مشخصاتی ک گفتی همین رمانِ ولی خیلییی قشنگ و طنزِ حتما پیشنهاد میکنم بخون..
وااااااااااااای خودشه مرسی دو سال دنبالش گشتم مرسیییییی 😍😍😍
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • محشره
واکنش‌ها[ی پسندها]: Fatemeh_s

~~~

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام من یک رمانی رو مطالعه کردم که الان متاسفانه اسمش خاطرم نیست ممنون میشم راهنماییم کنید . پسره مذهبی بود و توی غسال خونه کار میکرد . اسم پسره امیر علی بود و فکر میکرد دختره ازش بدش میاد ... بعد از مدتی عاشقش شد و
اسم رمان به همین سادگی هست
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

~~~

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام من دنبال یه رمانی میکردم که پسره به خاطر انتقام اینکه خواهرش خودکشی می‌کنه و تو لحظه آخر مرگش اسم عموی دختره رو میگه و پسره اونو ( عموی دختره ) مقصر می‌دونه در حالی که اینجوری نبوده به دختره نزدیک میشه و دختره رو عاشق خودش می‌کنه و ازش سواستفاده می‌کنه بعد ولش می‌کنه دختره حامله میشه و فکر میکنم قبل رفتنش همه واقعیت رو برای پسره روشن می‌کنه که عموش مقصر نبوده و برای ادامه تحصیل می‌ره خارج و بچش رو به دنیا میاره بعد که برمیگرده دوباره پسره رو میبینه و بعد ماجراهایی در آخر با هم دیگه ازدواج میکنن اسم پسره یه چیزی تو مایه های کیان بود فکر میکنم و اینکه دختره رو شاهزاده خانم صدا میکرد
کسی اسم این رمان رو میدونه ؟
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Yalda75

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
9
پسندها
5
دست‌آوردها
3
#m2175

سلام
یه رمان بود دختره ازخونه فرارکرده بود بعدا توی یه خونه یک روز درهفته برای تمیزکاری میرفت که پسر صابخونه از خارج با دختر چندماهش اومد زن پسره موقع زایمان فوت کرده بود دختره هم خودش کارهای سفالگری با نقاشی انجام میداد کسی اسم رمان میدونه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: M.m88

Z.fhkh

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
3
پسندها
0
دست‌آوردها
1
اسم رمان به همین سادگی هست
خیلیییییی ممنونم ...
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

negin.gh

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
6
پسندها
3
دست‌آوردها
3
یه رمان بود که توی این رمان تلویزیون یه مسابقه نشون میده هرکی شرکت کنه و اونو ببره پول بهش میدن و میتونه خود صاحب اون مسابقه رو به دست بیاره دخترایی هم که شرکت میکنند هرکدوم مال یه کشورن
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین