-
- ارسالات
- 384
-
- پسندها
- 404
-
- دستآوردها
- 63
اتردین:نمدونم تو میخوای چطور باشه
باران:تو تو که ...میگفتی..من شیشه...عم..رتم حالا میخوای کتک بز..نیم
اتردین:هرچقدرم که عاشقت باشم بخودم مربوطه و هرکاریم باهات میکنم بازم به خودم مربوطه فهمیدییییی
سرمو با ترس تکون دادم
باران:من ...من
اتردین:تو چی هااا تو چیی
باران:نمیزارم کاری کنی باهام
اتردین:هه مگه دسته توعه توعه کوچلو میخوای جلوی منو بگیری
باران:ار...هه
اتردین امتحانش ضرری نداره میگم که اولش یکم حال کنیم بعد شکنحه کنیم هوم
باران :م..منظ..ورت چیه
اتردین :الان خودت میفهمی
و اومد سمتم پاشدم نشستمو عقب عقب رفتم که پشتم خورد به پایین تخت خم شد و خواست بلندم کنه که جیغ کشیدم که مساوی با یه توگوشی شد با گریه بهش نگاه میکردم که بلندم کرد و رواخت گذاشتم دستو پامیزدم که مانع کارش شم اما سفت چسبیده بود منو و درازم کردو شروع کرد به بوسیدن لبامو من فقط گریه میکردم تقلا میکردم که از دستش دربیام اما اون با دستاش کمرمو فشار میداد با فکری که به ذهنم رسید دستمو کردم تو موهاش که فکر کرد دارم همراهی میکنم خودم اماده کردم موهاشو چنگ زدمو لباشو گاز گرفتم که ازم جدا شدو داد زد رو تنم نشست تا نتونم بلند شم
باران:اترد..ین..نک.ن
اتردین:دوست دارم بتوچه
و بعد سرشو کرد تو گردنو گاز محکمی ازش گرفت که جیغی کشیدم اما اون بی توجه به جیغام فقط گاز میگرفت
با تمام وجودم داد زدم و کمک خواستم که سرشو اورد بالا محکم دوبار زد تو گوشم
که هوش از سرم پرید
اتردین:دختره ی ه*ر*ز*ه تا این موقع شب کعلوم نیست با چند نفر ناسزا میزده حالا اینجا ادا در میاره
چشامو با درد بستم چقدر بی حیا بود که اینطور بهم ننگه بدکاره گی میزد تو خودم جمع شدم گریه کردم صورتم بشدت میسوخت و با ریختن اشکا روشون بیشتر میشد سوزششون
باران:تو تو که ...میگفتی..من شیشه...عم..رتم حالا میخوای کتک بز..نیم
اتردین:هرچقدرم که عاشقت باشم بخودم مربوطه و هرکاریم باهات میکنم بازم به خودم مربوطه فهمیدییییی
سرمو با ترس تکون دادم
باران:من ...من
اتردین:تو چی هااا تو چیی
باران:نمیزارم کاری کنی باهام
اتردین:هه مگه دسته توعه توعه کوچلو میخوای جلوی منو بگیری
باران:ار...هه
اتردین امتحانش ضرری نداره میگم که اولش یکم حال کنیم بعد شکنحه کنیم هوم
باران :م..منظ..ورت چیه
اتردین :الان خودت میفهمی
و اومد سمتم پاشدم نشستمو عقب عقب رفتم که پشتم خورد به پایین تخت خم شد و خواست بلندم کنه که جیغ کشیدم که مساوی با یه توگوشی شد با گریه بهش نگاه میکردم که بلندم کرد و رواخت گذاشتم دستو پامیزدم که مانع کارش شم اما سفت چسبیده بود منو و درازم کردو شروع کرد به بوسیدن لبامو من فقط گریه میکردم تقلا میکردم که از دستش دربیام اما اون با دستاش کمرمو فشار میداد با فکری که به ذهنم رسید دستمو کردم تو موهاش که فکر کرد دارم همراهی میکنم خودم اماده کردم موهاشو چنگ زدمو لباشو گاز گرفتم که ازم جدا شدو داد زد رو تنم نشست تا نتونم بلند شم
باران:اترد..ین..نک.ن
اتردین:دوست دارم بتوچه
و بعد سرشو کرد تو گردنو گاز محکمی ازش گرفت که جیغی کشیدم اما اون بی توجه به جیغام فقط گاز میگرفت
با تمام وجودم داد زدم و کمک خواستم که سرشو اورد بالا محکم دوبار زد تو گوشم
که هوش از سرم پرید
اتردین:دختره ی ه*ر*ز*ه تا این موقع شب کعلوم نیست با چند نفر ناسزا میزده حالا اینجا ادا در میاره
چشامو با درد بستم چقدر بی حیا بود که اینطور بهم ننگه بدکاره گی میزد تو خودم جمع شدم گریه کردم صورتم بشدت میسوخت و با ریختن اشکا روشون بیشتر میشد سوزششون