-
- ارسالات
- 384
-
- پسندها
- 404
-
- دستآوردها
- 63
گوشیمو از تو جیبم در اوردم خوب شد شمارشو سیو کردم اون دفعه که با گوشیم تو پارک به گوشی خودش زنگ زد رفتم تو مخاطبین افسونو این شکلک سیو کرده بودم که عصبی و از دماغش دود میزنه بیرون رفتم و براش نوشتم
میران:بیا بیرون
خیره شدم بهش گوشیش و از تو کیفش در اورد و به صفحه گوشیم خیره شدم که دیدم پیام داد
افسون:شما؟
میران:نترس اشنام پاشو بیا بیرون
افسون:اگه نیام
میران:میدونم اونقدر فضول هستی که برا اینکه بفهمی کیم میای بیرون منتظرم
*از زبان افسون*
داشتم غذامو میخوردم که صدا اسمس گوشیم اومد گوشیمو از کیفم در اوردم از شماره ناشناس پیام داشتم پیامشو باز کردم یا خدا این دیگه کیه ازم خواست برم بیرون بز دم دراز میدونست من فضولم هرکی بود برا همون اینجوری کرد تا برم اه خدایا دیگه چرا منو فضول افریدی به بچه ها گفتم میرم تو ماشین کار دارم بر میگردم فقط این وسط مهدخت با نگاه خر خودتی نگام کرد هیچی رو نمیشه از این دختر مخفی کرد نکبته بس که از پشت میز اومدم بیرون و رفتم از رستوران بیرون داشتم و دورو برمو میدیدم که یه صدای اشنا گفت
میران:پشت سرتم برگشتم که دیدم با یه اخمی که نمیشه با عسلم خوردش به دیوار تکیه داده رفتم سمتش مثل خودش اخم کردم و گفتم
افسون:خیر باشه احضارم کردین استاد
میران:هه واسه بقیه که خوب بلدی بخندی به من میرسی پاچه گیریات شروع میشه
افسون:هوش استادمین درست بزرگترین احترامتون واجب ولی من اجازه نمیدم هرچی از دهنتون در میاد بار من کنین الانم بهتره حد خودتونو بدونید
میران:هه چیه شنیدن حقیقت تلخ بود از اول شاهد عاشقانه هاتون بودم
افسون:جاااان!!!!عاشقانه هامون اونوقت میشه بگید کدوم عاشقانه
میران:اخی خوب بود زدی به پشتش وگرنه خفه میشد میمرد
افسون:چی میگی واسع خودت داداش دوستمه حالیته
میران:چون داداش دوستته میتونی باهاش تیک بزنی
افسون:ببین قبل اونکه اون دهن گشادتو باز کنی یکم حرف توشو مزه مزه کن فهمیدی اصلا هر کار کردم خوب کردم تو رو سننه ننمی؟بابامی؟داداشمی یا شوهرمی که به من گیر میدی تو هیچکی من نیستی پس برا من اولدورم بولدورم نکن استاد
میران:بیا بیرون
خیره شدم بهش گوشیش و از تو کیفش در اورد و به صفحه گوشیم خیره شدم که دیدم پیام داد
افسون:شما؟
میران:نترس اشنام پاشو بیا بیرون
افسون:اگه نیام
میران:میدونم اونقدر فضول هستی که برا اینکه بفهمی کیم میای بیرون منتظرم
*از زبان افسون*
داشتم غذامو میخوردم که صدا اسمس گوشیم اومد گوشیمو از کیفم در اوردم از شماره ناشناس پیام داشتم پیامشو باز کردم یا خدا این دیگه کیه ازم خواست برم بیرون بز دم دراز میدونست من فضولم هرکی بود برا همون اینجوری کرد تا برم اه خدایا دیگه چرا منو فضول افریدی به بچه ها گفتم میرم تو ماشین کار دارم بر میگردم فقط این وسط مهدخت با نگاه خر خودتی نگام کرد هیچی رو نمیشه از این دختر مخفی کرد نکبته بس که از پشت میز اومدم بیرون و رفتم از رستوران بیرون داشتم و دورو برمو میدیدم که یه صدای اشنا گفت
میران:پشت سرتم برگشتم که دیدم با یه اخمی که نمیشه با عسلم خوردش به دیوار تکیه داده رفتم سمتش مثل خودش اخم کردم و گفتم
افسون:خیر باشه احضارم کردین استاد
میران:هه واسه بقیه که خوب بلدی بخندی به من میرسی پاچه گیریات شروع میشه
افسون:هوش استادمین درست بزرگترین احترامتون واجب ولی من اجازه نمیدم هرچی از دهنتون در میاد بار من کنین الانم بهتره حد خودتونو بدونید
میران:هه چیه شنیدن حقیقت تلخ بود از اول شاهد عاشقانه هاتون بودم
افسون:جاااان!!!!عاشقانه هامون اونوقت میشه بگید کدوم عاشقانه
میران:اخی خوب بود زدی به پشتش وگرنه خفه میشد میمرد
افسون:چی میگی واسع خودت داداش دوستمه حالیته
میران:چون داداش دوستته میتونی باهاش تیک بزنی
افسون:ببین قبل اونکه اون دهن گشادتو باز کنی یکم حرف توشو مزه مزه کن فهمیدی اصلا هر کار کردم خوب کردم تو رو سننه ننمی؟بابامی؟داداشمی یا شوهرمی که به من گیر میدی تو هیچکی من نیستی پس برا من اولدورم بولدورم نکن استاد