-
- ارسالات
- 384
-
- پسندها
- 404
-
- دستآوردها
- 63
*اتردین*
از اینکه اشتباه کرده بودم خیلی حرصم گرفته بود
هه فکر میکردم باشروین رابطه داره. البته هنوزم مطمئن نشدم اخه کی با پسر خالش انقدر راحته
دختره پروووئیه وخیلی هم لجبازه ولی بازم باهمین اخلاقاش من و به خودش جذب میکنه
اهه اصلا من چی میگم (وجی:ولی خدایی خیلی خوشگله)
ارهههه خیلی نه نه اصلا خوشگل نیست (اره ارواح عمت)
اوا وجی به عمم چیکار داری
(وجی:.........)عه وجدانی رفتی به سلامت
از فکر اومدم بیرون و به باران خیره شدم که داشت با شبنم میخندید محو خنده هاش شدم
عه نه من نباید بهش فکر کنم .
وایی خل شدم رفت.
انگار سنگینیه نگاهمو احساس کرد که برگشت با دیدن نگاه خیرم اخم کرد و روشو برگردوند
دختره لوس.
رفتم سمت آراد که دیدم به جایی خیره شده رده نگاهش و گرفتم و رسیدم به کمند
هه بدجوری عاشق شده داداشم دستم و جلوش
تکون دادم که به خودش اومد
اراد: چیشده داداش
شیطون گفتم
اتردین:به چی زل زدی
اراد یه نیم نگاهی به کمند انداخت و برگشت و گفت
اراد:ها هیچی اصلا تو چی میگی
انر
اتردین:هیچی گفتم برای چی به کمند زل زدی خوردی دختره مردمو که
دستی به گردنش کشید
اراد:خب چیکار کنم بدجوری دلم پیشش گیر کرده اوف اصلا جذب کاراش میشم وقتی باهام لجبازی میکنه خیلی شیرین میشه وقتی با دوستاش میخنده خنده هاش خیلی قشنگن وقتی داره میخنده بهش نگاه میکنم محو لبخندش میشم
از اینکه اشتباه کرده بودم خیلی حرصم گرفته بود
هه فکر میکردم باشروین رابطه داره. البته هنوزم مطمئن نشدم اخه کی با پسر خالش انقدر راحته
دختره پروووئیه وخیلی هم لجبازه ولی بازم باهمین اخلاقاش من و به خودش جذب میکنه
اهه اصلا من چی میگم (وجی:ولی خدایی خیلی خوشگله)
ارهههه خیلی نه نه اصلا خوشگل نیست (اره ارواح عمت)
اوا وجی به عمم چیکار داری
(وجی:.........)عه وجدانی رفتی به سلامت
از فکر اومدم بیرون و به باران خیره شدم که داشت با شبنم میخندید محو خنده هاش شدم
عه نه من نباید بهش فکر کنم .
وایی خل شدم رفت.
انگار سنگینیه نگاهمو احساس کرد که برگشت با دیدن نگاه خیرم اخم کرد و روشو برگردوند
دختره لوس.
رفتم سمت آراد که دیدم به جایی خیره شده رده نگاهش و گرفتم و رسیدم به کمند
هه بدجوری عاشق شده داداشم دستم و جلوش
تکون دادم که به خودش اومد
اراد: چیشده داداش
شیطون گفتم
اتردین:به چی زل زدی
اراد یه نیم نگاهی به کمند انداخت و برگشت و گفت
اراد:ها هیچی اصلا تو چی میگی
انر
اتردین:هیچی گفتم برای چی به کمند زل زدی خوردی دختره مردمو که
دستی به گردنش کشید
اراد:خب چیکار کنم بدجوری دلم پیشش گیر کرده اوف اصلا جذب کاراش میشم وقتی باهام لجبازی میکنه خیلی شیرین میشه وقتی با دوستاش میخنده خنده هاش خیلی قشنگن وقتی داره میخنده بهش نگاه میکنم محو لبخندش میشم