سلام من یه رمان خوندم چند تا جلد داشت سه تا دختر با سه تا پسر که پسرا باهم برادر بودن و برادرای یکی از دوستای دخترا بودن ازدواج میکنن یکی از پسرا خواننده بود یکی دیگشم پلیس بود اون یکی پسرم یادم نیست کارش چی بود جلد اول درباره این شش شخصیت بود ولی جلد های بعد درباره هر جفت بعد ازدواجشون بود پسری که پلیس بود قبلا یه نامزد داشته به اسم ترانه که خیلی هم دوستش داشته ترانه تصادف میکنه و قلبش اهدا میشه به یه ادم دیگه پسره هم دنبال اون کسی میگرده که قلب بهش اهدا شده میخواد انتقام ازش بگیه بعد یه روز بکی ز دخترا میره قبرستون سر قبر یهو پلیسه میاد کنار قبر و به دختره میگه صاحب این قبر رو میشناسی دختره میگه اره این دختر قلبشو به من اهدا کرد پسره هم میفهمه اون کسی که قلب عشقشو برده همون دختره است باهاش ازدواج میکنه دختره رو اذیت میکنه و یه روز دختره رو گروگان میگیرن پسره هم که دیگه عاشق دختره شده بود میره دختره رو پیداکنه دختر کشته میشه و پسره خواست خودکشی کنه ولی دختره نمرده بود خونه برادرش پنهان شده رود بعد دیگه پسره ررمیگرده پیش دختره ببخشید طولانی شد لطفا هرکی اسمشو میدونه بگه