-
برای تایپ رمان خود اینجا کلیک کنید.
-
برای یافتن رمان های بی نام کلیک کنید.
ویژه رمان های گمشده
- نویسنده موضوع Sara
- تاریخ شروع
سلام،ی رمانی بود ی دخترو پسری بودن بعد تو خونه های خیریه بودن فک کنم، ک بعد باهم خواهر برادر میشن،دختره از ی پسری خوشش میاد با داداشش بود ولی ب هم نمیرسن بعد۱۰سال میرن باهم ی همچین چیزی بوددد، بعد تو این ۱۰ساال دختره حالت افسردگی میگیره و فک کنم۲تاشون روانشناس بودن پسره برای اینکه حالش خوب شه میره کشور ژاپن نم چین،کسی یادشه؟
سلام،ی رمانی بود ی دخترو پسری بودن بعد تو خونه های خیریه بودن فک کنم، ک بعد باهم خواهر برادر میشن،دختره از ی پسری خوشش میاد با داداشش بود ولی ب هم نمیرسن بعد۱۰سال میرن باهم ی همچین چیزی بوددد، بعد تو این ۱۰ساال دختره حالت افسردگی میگیره و فک کنم۲تاشون روانشناس بودن پسره برای اینکه حالش خوب شه میره کشور ژاپن نم چین،کسی یادشه؟
سلام،ی رمانی بود ی دخترو پسری بودن بعد تو خونه های خیریه بودن فک کنم، ک بعد باهم خواهر برادر میشن،دختره از ی پسری خوشش میاد با داداشش بود ولی ب هم نمیرسن بعد۱۰سال میرن باهم ی همچین چیزی بوددد، بعد تو این ۱۰ساال دختره حالت افسردگی میگیره و فک کنم۲تاشون روانشناس بودن پسره برای اینکه حالش خوب شه میره کشور ژاپن نم چین،کسی یادشه؟
سلام،ی رمانی بود ی دخترو پسری بودن بعد تو خونه های خیریه بودن فک کنم، ک بعد باهم خواهر برادر میشن،دختره از ی پسری خوشش میاد با داداشش بود ولی ب هم نمیرسن بعد۱۰سال میرن باهم ی همچین چیزی بوددد، بعد تو این ۱۰ساال دختره حالت افسردگی میگیره و فک کنم۲تاشون روانشناس بودن پسره برای اینکه حالش خوب شه میره کشور ژاپن نم چین،کسی یادشه؟
سلام،ی رمانی بود ی دخترو پسری بودن بعد تو خونه های خیریه بودن فک کنم، ک بعد باهم خواهر برادر میشن،دختره از ی پسری خوشش میاد با داداشش بود ولی ب هم نمیرسن بعد۱۰سال میرن باهم ی همچین چیزی بوددد، بعد تو این ۱۰ساال دختره حالت افسردگی میگیره و فک کنم۲تاشون روانشناس بودن پسره برای اینکه حالش خوب شه میره کشور ژاپن نم چین،کسی یادشه؟
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
یه رمان بود دختر دانشجوی معماری به استادش می گفت استاد ابدارچی پدربزرگش میگه باید ازدواج کنی تا ارثت بهت بدم پسرعمویش که با استادش رفیق بود استادش معرفی می کنه اسم استاد دختر کامران بعد باهم ازدواج می کنند دختره حامله میشه شوهرش بهش سک می کنه وقتی حامله هست طلاق می گیره بعد چند سال شوهر به دوقلو هاش سر می زده باهم دوباره ازدواج میکنن
-
- ارسالات
- 5
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام
من دنبال به رمانیم که عاشقانه و طنزه
و خانواده دختره و پسره اینا رو مجبور میکنن که با هم ازدواج کنن ولی این دو تا هر دو با هم شب عروسیشون فرار میکنن
اگه کسی اسمشو می‌دونه ممنون میشم بگه
من دنبال به رمانیم که عاشقانه و طنزه
و خانواده دختره و پسره اینا رو مجبور میکنن که با هم ازدواج کنن ولی این دو تا هر دو با هم شب عروسیشون فرار میکنن
اگه کسی اسمشو می‌دونه ممنون میشم بگه
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
بچه ها یک رمان بود راجب یه دختری که دوست داشت مکانیک بشه رفت تو مغازه یک پسر فلج شاگرد پسره شد بعدش عاشق هم میشن آخرشم پسره می‌تونه دوباره راه بره
اسمشو یادتونه؟؟
اسمشو یادتونه؟؟