-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام دنبال رمانیم که پسر برای عمل قلب مادرش به پول احتیاج داره سر همون نقش همسر دختر پولدار نابینا بازی میکنه یه خواهر دیگه هم داره دختر
-
برای تایپ رمان خود اینجا کلیک کنید.
-
برای یافتن رمان های بی نام کلیک کنید.
ویژه رمان های گمشده
- نویسنده موضوع Sara
- تاریخ شروع
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام من یه رمان خوندم که دختره فکر کنم یا نامزد بود با یه پسره یا ازدواج کرده بودن که پسره به خاطر اینکه دختره نازا بوده ولش می کنه میره فکر کنم با دختری به اسم مریم یا … ازدواج می کنه بچه دار میشه دختره هم با عموی پسره که پولدار بوده ازدواج می کنن که اخرش فکر کنم میبرتش خارج ماه عسل ( ممنون میشم اگه کسی اسم رمانو می دونه بهم بگه )
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام
یه رمان بود دختره و پسره باهم ازدواج میکنن
دختره متوجه میشه پسره دوست دختر داره اما بعد ها میفهمه دوست دختره کسی بوده که به شوهرش و دوستش خیانت کرده
و دوست شوهره سهیل الان تیمارستانه میره پیشه سهیل و براش داستان زندگیشو تعریف میکنه تا سهیل به خودش بیاد و خوب شه و بیاد جلوی دختره رو بگیره
یه رمان بود دختره و پسره باهم ازدواج میکنن
دختره متوجه میشه پسره دوست دختر داره اما بعد ها میفهمه دوست دختره کسی بوده که به شوهرش و دوستش خیانت کرده
و دوست شوهره سهیل الان تیمارستانه میره پیشه سهیل و براش داستان زندگیشو تعریف میکنه تا سهیل به خودش بیاد و خوب شه و بیاد جلوی دختره رو بگیره
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام شب همگی خوش
بچه ها یه رمان عجیب تو سرم میچرخه دوست دارم مجدد بخونمش حسشو دوس داشتم موضوعش فقط یادمه دختر عاشق عموی جوونشه اینا باهم وقت میگذرونن میرن کله پاچه اینا میخورن😂بعدش عموشم عاشق اون میشه البته فک کنم پسره میدونه عموی واقعیش نیست
ممنونتون میشم راهنمایی کنید🙏
بچه ها یه رمان عجیب تو سرم میچرخه دوست دارم مجدد بخونمش حسشو دوس داشتم موضوعش فقط یادمه دختر عاشق عموی جوونشه اینا باهم وقت میگذرونن میرن کله پاچه اینا میخورن😂بعدش عموشم عاشق اون میشه البته فک کنم پسره میدونه عموی واقعیش نیست
ممنونتون میشم راهنمایی کنید🙏
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام
ممنون میشم اسم این رمان بهم بگین
این رمان چند سال پیش خوندم متاسفانه اسمش فراموش کردم
دو تا دختر که دوست صمیمی هستن دانشگاه تهران قبول میشن خانواده هاشون چون نگرانشونن یکی از دخترا یه پسر عمه داره که تهران زندگی میکنه دخترا میرن واحد پایینی اون پسره زندگی میکنن دختره عاشق پسر عمشه ولی پسر عمش بهش حسی نداره عاشق دوستش میشه دوستشم عاشقش با هم ازدواج میکنن
ممنون میشم اسم این رمان بهم بگین
این رمان چند سال پیش خوندم متاسفانه اسمش فراموش کردم
دو تا دختر که دوست صمیمی هستن دانشگاه تهران قبول میشن خانواده هاشون چون نگرانشونن یکی از دخترا یه پسر عمه داره که تهران زندگی میکنه دخترا میرن واحد پایینی اون پسره زندگی میکنن دختره عاشق پسر عمشه ولی پسر عمش بهش حسی نداره عاشق دوستش میشه دوستشم عاشقش با هم ازدواج میکنن
-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلامم
یه رمان خوندم دختره پدر و مادرش رو بچگی از دست میده پیچ عموش زندگی میکنه (عموش بخاطر ارث مراقبشه) بعد پسر عموش میخواد بش مزاحمت کنه که فرار میکنه خودشو شبیه پسرا میکنه و تو یه نمیدونم دقیقا کجا کار میکنه(لباش میشورنو خشک میکنن) بعد پسر اون پیرمرده میفهمه این دختره و اون مجبور میشه بره و باغبون خونه یه فرد پولدار میشه دختر اون فرد میفهمه دختره و هواسو داره ولی با پسره کلکل دار و...... بقیشو درست یادم نیست اگه اسمشو میدونید ممنون میشم بگید.
یه رمان خوندم دختره پدر و مادرش رو بچگی از دست میده پیچ عموش زندگی میکنه (عموش بخاطر ارث مراقبشه) بعد پسر عموش میخواد بش مزاحمت کنه که فرار میکنه خودشو شبیه پسرا میکنه و تو یه نمیدونم دقیقا کجا کار میکنه(لباش میشورنو خشک میکنن) بعد پسر اون پیرمرده میفهمه این دختره و اون مجبور میشه بره و باغبون خونه یه فرد پولدار میشه دختر اون فرد میفهمه دختره و هواسو داره ولی با پسره کلکل دار و...... بقیشو درست یادم نیست اگه اسمشو میدونید ممنون میشم بگید.
-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام یه رمانی بود که دختر داستان خانوادشو از دست میده و به تنهایی برادرزادشو بزرگ میکنه دایی بچه بهش نظر داره و در ادامه دختر داستان با پسری به نام عماد آشنا میشه
گلم پیداش نکردی؟
پیداش کردی؟
اسم رمان مرد دیوونه من هست