-
- ارسالات
- 3
-
- پسندها
- 1
-
- دستآوردها
- 3
جنحهسلام
یه رمان بود دختره توی دوره عقد حامله میشه و شوهرش میمیره دختره میشه زن برادر شوهرش بچش که دنیا اومد پسر بود و اسمش رو گذاشتن آبان
جنحهسلام
یه رمان بود دختره توی دوره عقد حامله میشه و شوهرش میمیره دختره میشه زن برادر شوهرش بچش که دنیا اومد پسر بود و اسمش رو گذاشتن آبان
سلام اسمش دنیای رازمینا هستسلام من دنبال یه رمان تخیلیم
درمورد یه دختر با چشمای بنفشه که تو یه سفر علمی از طرف دانشگاه هواپیماش سقوط میکنه دختر وارد یه سرزمین ناشناخته میشه اول مردمش نمیفهمن غریبست اما بعد متوجه میشن و میخوان نابودش کنن اونم فرار میکنه تو یه جنگل طلسم شده که یه روح سرگردون اونجا بوده
روحه یه پسره بوده که طلسم شده
یه جاشم یادمه برای باطل کردن طلسم جنگل دنبال یه اژدها میره تو راه یه دزد دریایی بهش کمک میکنه اون اژدهاهم یه پسره طلسم شده بوده که عاشق دختره میشه بخاطرش جونشو ازدست میده
دختره خودش عاشق اون روحه طلسم شده جنگل بوده
داستان یه جادوگر بدجنسم داشته که اون روحه بخاطر طرد شدن از سرزمین باهاش همدست بوده اما پشیمون میشه به دختر کمک میکنه برگرده دنیای خودش
دختره راضی نبوده اما برمیگرده
تویه جاده که با دوستش داشته میرفته متوجه یه شهر عجیب میشن برای استراحت میرن اونجا که دختر اونجا همون دزد دریایو میبینه متوجه میشه اون سرزمین ناشناخته همینجا رو زمین بوده
دنبال پسره میگرده که بهش میگن پسره بعد رفتنش تبدیل به یه گردباد شده و تو جنگل سرگردونه میره دنبالش مردم شهر میخواستن از طریق اون پسرو پیدا کنن نابودش کنن دیگه نمیدونم چی میشه ولی آخرش طلسم باطل میشه این دوتام باهم ازدواج میکنم :)
خیلی دنبالش گشتم لطف میکنین اگه میدونین اسمشو کمک کنین :)
سلام:
یه رمان که دختر تو خونه برادرش و زن زندگی میکنه و یه پسر به اسم امیر طوفان میاد خواستگاریش پسر بهش میگه که دوسش نداره و فقط به اجبار خانواده شما خواستگاری ولی دختره که شنیده بود زن برادرش گفته که چرا خواهر توی خونه با ما زندگی میکنه و به دلیل دیگه مجبور میشه باهاش ازدواج کنه بعد برادر دختر میمیره و اتفاق های دیگه میفته که مجبور میشه باهاش بمونه و اینکه معلوم میشه زن داداشش رو یکی دیگه از دوستاشون دوست داشته که برادر زودتر رفت خواستگاری و وقتی برادر دختره میمیره همون دوستشون ک اسمش یادم نمیاد میره میگیرتش
سلام عزیزم دانشجو های بازیگوشسلام من یه رمانی رو میخوندم ولی بعدش حذف شد و اسمشو فراموش کردم
سه تا دختر بودن و سه تا پسر اسم یکی از دخترا هستی بود خیلی شیطون بودن و با پسرا مشکل داشتن یکی از دخترا به اجبار خانوادش با مشکلاتی که با یکی از پسرا داشت مجبور به ازدواج میشه
اگه میشه لطفا اسمشو برام پیدا کنید خیلی دوست دارم تا آخرش بخونمش
سلام عزیزم رمان کی گفته من شیطونمسلام من ی رمانی خونده بودم قبلا ک در مورد ی پسر بود ک خارج از کشور زندگی میکرد برای تدریس ب مدت چند ماه ک فک کنم ۶ ماه بود میاد ایران و توی دانشگاه تدریس میده و دختر عموش ک هیچکدوم نمی دونستن با هم نسبت دارن دانشجوی همون کلاس بود خیلی سخت گیر بد واخلاق بود تا این ک دختره وقتی میره خونه میبینه ک پسره هم اونجاس و تعجب می کنه و لج و لجبازی با هم میکنند تا اینکه خانواده دختره نمی دونم چرا دختره رو می سپرن دست پسره و میرن مسافرت و در اخر عاشق هم میشن
رمان مستی برای ش*ر*ا*ب گران قیمت.رمان در مورد یه دختر ک وکیله،و رابطه چندان خوبی با خانوادش نداره،حتی مادرش اجاره نمیده بره تو اشپز خونه.یه پسره ک دقیقا یادم نیست چیکاره بود ولی پوول دار بود،ازش میخواد وکالتش رو قبول کنه،بعدش نمی دونم چیشد ک رفت خاستگاریش هم.اونجا بود ک پدر دختره بهش گفت ک زمانی ک واسه کارش رفته بوده خارج یه زن گرفته بود ک این دختر مال اونه و...
خوشحال میشم تو پیدا کردنش کمکم کنید