ویژه رمان های گمشده

یسراکریمی · 2021-09-12

سلام
میشه اسم این رمان رو بگید
لیا و لنا دوتا خوهرن ک لیا رو پدرش ب نامزدی پسر دوستش،حاج فتاح در اورده ک خارج از کشوره
ولی لیا راضی نیست و دانشجوی پزشکی هست و بر اثر ی شرطبندی با پسر عمه ش کیان،در حال مستی ب ی ماشین گران قیمت میخوره و مجبور میشه برای خسارت،سفته هایی رو امضا کنه و بعدا بعنوان مترجم در شرکت مهندس اشور ک همون فرد پولداره هست در میاد و برای کار،ب لندن میره ک اونجا ریسش بهش مزاحمت میکنه

Ana · 2021-09-12

chica.m84 گفت:
دختر پسری که به اجبار با هم ازدواج میکنن از نظر اعتقادی با هم دیگه فرق دارن دخترعمو پسر عمو هستن ولی بدلیل اینکه خانواده ها از نظر اعتقادی با هم فرق داشتن با هم ارتباط نداشتن تا اینکه بخاطر وصیت نامه فک کنم با هم ازدواج میکنن

رمان ازدواج به سبک اجباری رو چک کن

Ana · 2021-09-12

Zahraaaafd گفت:
یه رمان خوندم دختره تو نو جونی به دویت برادرش ابراز علاقه میکنه و پسره ام مسخره اش میکنه و بعد ی مدت پسره میره خارج دختره ام محجبه میشه و خوشنویسی و موسیقی سنتی اینا یاد میگیره میشه بگید اسمش چیه

رمان یک بار نگاهم کن رو چک کن اگه اون بود فصل دومش هم میشه برایم از عشق بگو

نفس · 2021-09-12

سلام رمانی که خوندم درباره امیر علی هست که داخل یه رستوران کار میکنه .امیر علی ترنس بود رئیس اونجا فهمید و به اون کمک کرد که عمل کنه که یک دختر بشه بعد دیگه یادم نیست.......آخرش ازدواج میکنن ومیرن خارج رحم بکارند وبچه دار میشن

melisa0099 · 2021-09-13

EMEY گفت:
سلام .یه رمانی بود خوانواده دختره برای بیماری که زن برادر دختره داشت همشون رفتن خارج و دختره تنها موند و... میشه اسمشو بگین؟ ممنون

در همسایگی گودزیلا
رمان عالی هست پیشنهاد می کنم حتما بخونیدش

atii · 2021-09-13

سلام رمانی که دختره با حوله خوابیده و شوهرش دعواش میکنه و کتکش میزنه چرا با حوله خوابیدی فقط همین تیکه رو بلدم و یجای دیگه میدونم که شوهرش دست دختره رو با دیگ میسوزونه و دختر که اسمش نازی هست فکر کنم میاره خونه

Nargess1385 · 2021-09-13

نرگسی گفت:
مردی بود که بعد ضربه خوردن از دختر چادری ک همسرش بود و طلاق میگیره ازش و میره چند تا زن صیغه میکنه که با هم تو خونش هستن
برادر یه دختری تو درگیری یکی از زن صیغه های اون آقا رو میکشه و اقاهه شرط میزاره خواهر پسره ک چادریه باهاش ازدواج کنه و بعد تو یه مهمونی هم مجبورش میکنه بی حجاب باشه ک دختره حالش بد میشه.....

اسمش سایه نفرت 👻

Sinpf · 2021-09-14

سلام دوستان دنبال یه رمانیم چندسال پیشا خوندم
انگار یه دختره هست کنکوریه براش کامپیوتر میخرن میره توفاز چت کردن و اینا بعد به بهانه کلاس کنکوراش قرار میزاره حتی یه بار انگار یکی اون فرد سنش خیلی زیاد بوده و اتفاقای مختلف سر اون قضیه .بعدش این دختر اسمشو یه چیز دیگه میگفته وقت اشنایی و بعدش یک پسره پیدا میشه خیلی دوسش دارم ولی دختره متوجه بیماری میسه خانوادش میبرنش خارج خوب بشه ولی خب به پسره میگن که مرده بعد که برمیگرده دوباره مبخونه و پزشکی قبول میشه و خیلی اتفاقی از طریق دوستای دانشگاش دوباره با پسره روبه رو میشه کتمان میکنه که اون ادمه.بعد انگار یه بار میخوان با پسره برن بیرون خونه پسره نمدونم چیزی بردارن که مامان پسره میاد خونه اون دختره تو اتاق پسره میمونه چند ساعت .

خیلی دنبال اسمش 🥲

Sinpf · 2021-09-14

سلام دوستان دنبال یه رمانیم چندسال پیشا خوندم
انگار یه دختره هست کنکوریه براش کامپیوتر میخرن میره توفاز چت کردن و اینا بعد به بهانه کلاس کنکوراش قرار میزاره حتی یه بار انگار یکی اون فرد سنش خیلی زیاد بوده و اتفاقای مختلف سر اون قضیه .بعدش این دختر اسمشو یه چیز دیگه میگفته وقت اشنایی و بعدش یک پسره پیدا میشه خیلی دوسش دارم ولی دختره متوجه بیماری میسه خانوادش میبرنش خارج خوب بشه ولی خب به پسره میگن که مرده بعد که برمیگرده دوباره مبخونه و پزشکی قبول میشه و خیلی اتفاقی از طریق دوستای دانشگاش دوباره با پسره روبه رو میشه کتمان میکنه که اون ادمه.بعد انگار یه بار میخوان با پسره برن بیرون خونه پسره نمدونم چیزی بردارن که مامان پسره میاد خونه اون دختره تو اتاق پسره میمونه چند ساعت .

خیلی دنبال اسمش 🥲

Sinpf · 2021-09-14

سلام دوستان دنبال یه رمانیم چندسال پیشا خوندم
انگار یه دختره هست کنکوریه براش کامپیوتر میخرن میره توفاز چت کردن و اینا بعد به بهانه کلاس کنکوراش قرار میزاره حتی یه بار انگار یکی اون فرد سنش خیلی زیاد بوده و اتفاقای مختلف سر اون قضیه .بعدش این دختر اسمشو یه چیز دیگه میگفته وقت اشنایی و بعدش یک پسره پیدا میشه خیلی دوسش دارم ولی دختره متوجه بیماری میسه خانوادش میبرنش خارج خوب بشه ولی خب به پسره میگن که مرده بعد که برمیگرده دوباره مبخونه و پزشکی قبول میشه و خیلی اتفاقی از طریق دوستای دانشگاش دوباره با پسره روبه رو میشه کتمان میکنه که اون ادمه.بعد انگار یه بار میخوان با پسره برن بیرون خونه پسره نمدونم چیزی بردارن که مامان پسره میاد خونه اون دختره تو اتاق پسره میمونه چند ساعت .

خیلی دنبال اسمش 🥲

ویژه رمان های گمشده

یسراکریمی

تازه وارد

Ana

تازه وارد

Ana

تازه وارد

نفس

تازه وارد

melisa0099

تازه وارد

atii

تازه وارد

Nargess1385

تازه وارد

Sinpf

تازه وارد

Sinpf

تازه وارد

Sinpf

تازه وارد