-
- ارسالات
- 4
-
- پسندها
- 3
-
- دست‌آوردها
- 3
سلام رمانی بود که در اون خواهر دختره وبرادر پسره باهم ازدواج میکنن و به ماه عسل میرن چون هیچ کدوم مادرو پدر نداشتن دختر و پسره باهم همخونه میشن اسم رمان رو بگین خواهشن
-
برای تایپ رمان خود اینجا کلیک کنید.
-
برای یافتن رمان های بی نام کلیک کنید.
ویژه رمان های گمشده
- نویسنده موضوع Sara
- تاریخ شروع
-
- ارسالات
- 4
-
- پسندها
- 3
-
- دست‌آوردها
- 3
اسمش حس دو طرفه
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام بچه ها
یه رمان رو چند سال پیش خوندم اینا رو ازش یادمه
دختره پولدااار بود رئیس شرکت بود مغرور و تنها و ب اعتماد و یه چیزی که یادمه هرگز عذرخواهی نمیکرد حتی اگه مقصر چیزی بود
مادر و پدرش مرده بودن
و توی سن قبل از ۱۸ سالگی چند سال یه جایی بوده که یکی به اسم سهراب میزدتش و بهش مزاحمت میکرده موهاش بلند بوده میکشیده موهاش رو الان که بزرگ شده موهاش رو نمیزاره بلند بشه
که پسر داستان ازش میپرسه تو چرا همیشه موهات کوتاهست میگه موی بلند رو که بکشی خیلی درد داره نمیخوام کشیده بشه و
یادمه دختره یه سنی رسیده بود که هییت مدیره اومدن بهش گفتن از این سن به بعد نمیتونی مجرد بمونی تصمیم میگیره سوری ازدواج کنه که شرکت رو ازش نگیرن توی راه پله شرکت با عجله میره بیرون به یه پسری برخورد میکنه بعد شاکی میشه از پسره که کی تو رو فرستاده میخوای منو بکشی و اینا کلا ه همه بی اعتماده تو یه عمارت بزرگ تنها زندگی میکنه
حتی اسم دختره رو هم یادم نیست یا حتی پسره
اگه اشتباه نکنم یه مانی ای هم بود تو داستان نمیدونم درست یادمه یا نه اگه هرچیزی راجبش یادتونه بهم بگید شاید خودم یادم بیاد باقیش
ممنون
-
- ارسالات
- 4
-
- پسندها
- 3
-
- دست‌آوردها
- 3
سلام یه رمانی بود که خواهر دختر با برادر پسر ازدواج میکنن و چون هیچ کدوم پدر و مادر نداشتن دخترو پسره همخونه میشه چون خواهر برادرهم میرن ماه عسل اسماشونم عجیب غریب بود ولی با ه شروع میشد اسم رمان و لطف کنین😭
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام یه رمان بود دختره پدر سختگیری داشت که بخاطر اون میره خارج درس میخونه موفق میشه اونجا تو شرکتی که کار میکرده میگن بهش که باید بری ایران دوباره چون باید یسری پاساژ بسازی میاد ایران و با پسری که شرکتشون تو خارج گفته باید باهاش کار کنه ازدواج سوری میکنن دختره یه پسر هم به فرزندی میگیره که نابغه بوده اما یروز تو یه تصادف میمیره اون پسر کسی میدونه اسم این رمان چي بود
سلام
من دنبال یک رمانی میگردم که اسم شخصیت پسرش محمد بود ، اسم دختر رو متاسفانه یادم نیست
این دوتا از هم طلاق میگیرن اما بعد از مدتی بهم رجوع میکنن و سعی میکنن زندگیشونو دوباره شروع کنند
دختره هم مستند ساز بود و در طی داستان یک مستند درباره ختنه کردن خانوم ها تویه جنوب ایران هم میساخت
ممنون میشم کمک کنید اسمشو پیدا کنم...
سلام یه رمان هست که دختره برای فرار از نامادریه که اموال باباش رو می‌خواد بالا بکشه با یه پسر ازدواج میکنه پسره یه خواهر داره به نام سمانه و دختره در نهایت حامله میشه بگشون س*ق*ط میکنه بعد از پسره فرار میکنه و بعد پسره دختره رو پیدا میکنه
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 2
-
- دست‌آوردها
- 3
سلام
رمانی که خانواده دختر را طرد میکنند و دختر از ان پس لباس های تیره میپوشد و در دانشگاه تدریس میکند تا اینکه یکی از اساتید انجا عاشق دختر میشود و اورا وادار به پوشیدن لباس های روشن میکند وباعث اشتی او و خانواده اش میشود.این طرد کردن دختر به اشتباه بوده و خانواده ان زمان حرف هایش را مبنی بر بی گناه بودنش باور نداشتند.
با تشکر از شما.
.gif "goll df^%")
-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام من چن سال پیش یه رمان خوندم که فک کنم اسمش سیاه چاله چشمانت بود که اسمش تغییر کرددختره میره ترکیه اونجا یه تیمارستان متروکرو پیدا میکنه که فقط یه پسره اونجاس فک کنم اسمش کوهیار بود نمیتونست حرف بزنه دختره کمکش میکنه خوب بشه لطفا اسم رمان یا اسم نویسندرو اگه میدونین بگین
-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام یه رمان بود که فک کنم اسمش سیاه چاله چشمانت بود که اسمش تغییر کرد درمورد یه دختره که میره ترکیه اونجا اتفاقی یه تیمارستان پیدا میکنه که فقط یه پسره اونجاس اسم پسره فک کنم کوهیار بود پسر نمیتونه حرف بزنه بعد دختره کم کم خوبش میکنه لطفا یا اسم رمانو یا نویسندشو اگه میدونین بگین