-
- ارسالات
- 384
-
- پسندها
- 404
-
- دستآوردها
- 63
اراد:اِ خوبه که روح منو شاد میکنی
کمند :ببند
اراد :چی رو؟
کمند :خدایا یه صبری بده نزنم اینو محوش کنم از رو زمین
اراد :اِ دلت میاد من به این مامانی
کمند :اوف حالا بگو ببینم چرا گوشی افسون دستته؟
اراد :افسون کیه دیگه
کمند :بابا دوستمه
اراد :اِ پس این دختره که زنگ زد صاحب گوشی بود اره
کمند :چی افسون زنگ زد تو چی بهش گفتی؟؟
اراد :میدونی با گوشی میران زنگ زده بود
کمند :میران کیه؟؟؟
اراد :بابا استادته تو دانشگاه استاد رادمنش
کمند :اِ فهمیدم افسون چرا با گوشی اون زنگ بزنه؟؟
اراد :من چمدونم بابا
کمند :الان من چیکار کنم
اراد :الان زنگ میزنم میران پیداشون کنیم
زنگ زدم به گوشی میران
میران :جونم داداش
اراد :پسر معلوم هست تو کجایی
میران :بابا اومدم پشمک بگیرم دیگه
اراد:پوف ببینم اون دختره سلیطه هنوز جاته
میران :افسونو میگی؟؟اره هنوز اینجاست
اراد :ببین بردار ببرش خونشون ساعت ۱۲ شبه الان همو پیدا نمیکنیم تو اونو ببر منم این کمند و بردارم بیارم
میران :باشه داداش فقط کمند کیه
اراد :پوف دوست افسونه
میران :اها باش من رفتم
گوشیو قطع کردم و برگشتم سمت کمند گفتم بریم که گفت
کمند :چی چی رو بریم مهدخت پس چی؟؟
اراد :ای خدا مهدخت کیه دیگه
کمند :دوست دیگم
اراد :هعی خوب شد گفتی این توهان گوربه گور شدم معلوم نیست کجاست
کمند :الان چیکار کنیم
اراد :زنگ بزن دوستتو پیدا کن منم توهانو
کمند :باشه الان زنگ میزنم
شماره توهانو گرفتم بعد ۵ بوق بالاخره جواب داد
توهان :بله اراد
اراد :معلوم هست کدوم گوری
توهان :چرا چیزی شده مگه؟
اراد :ببین تو برو با تاکسی برو خونه
توهان :چرا
اراد :اخه الان چجوری همو پیدا کنیم
توهان :باش فقط من یه دختر همرامه اینو چیکار کنم؟؟
اراد :سارینا همین الان گند زد به رابطتون یه جایگزین پیدا کردی کلک؟
توهان :اسم اون ناسزا رو نیار بعدشم این دختره یکی از شاگردامه
اراد :اِ خوب ببرش خونش
توهان :خوب شد گفتی وگرنه همینجا ولش میکردم
اراد :کم زر بزن شارژم تموم شد فعلا
گوشیو قطع کردم و برگشتم سمت کمند که گفت دوستش همون مهدخت خانم با یکی از استاداشونه و استاده گفته میرسونتش
خب مشکل حل شد به کمند گفتم
اراد :راه بیفت بریم
کمند :چرا دستور میدی؟
اراد:کی دستور داد؟
کمند :الان لحنت دستوری بود
اراد :خدایا منو گیر چه ادم زبون نفهمی انداختی
کمند :هوی اقاهه زبون نفهم خودتی و...
اراد :خودممو و ......چرا بقیه رو نگفتی
کمند :چون به سن قانونی نرسیدی به درد سنت نمیخورد
اراد:کسی تاحالا بهت گفته پرویی
کمند :نه تو اولیشی برو خوشحال باش که این افتخار نصیب تو شد خیلی دلشون میخواد که فقط به من سلام کنن خوشبحال تویه که انقدر از سر شب با من حرف زدی
اراد :اون خیلیا غلط کردن که بخوان با تو حرف بزنن
کمند :جان الان ارمان برا من غیرتی نمیشه تو شدی؟
اراد :ارمان کیه ؟
کمند :مفتشی
اراد :بعدم کی گفته من غیرتی شدم؟
کمند :شواهد اینو نشون میده
کمند :ببند
اراد :چی رو؟
کمند :خدایا یه صبری بده نزنم اینو محوش کنم از رو زمین
اراد :اِ دلت میاد من به این مامانی
کمند :اوف حالا بگو ببینم چرا گوشی افسون دستته؟
اراد :افسون کیه دیگه
کمند :بابا دوستمه
اراد :اِ پس این دختره که زنگ زد صاحب گوشی بود اره
کمند :چی افسون زنگ زد تو چی بهش گفتی؟؟
اراد :میدونی با گوشی میران زنگ زده بود
کمند :میران کیه؟؟؟
اراد :بابا استادته تو دانشگاه استاد رادمنش
کمند :اِ فهمیدم افسون چرا با گوشی اون زنگ بزنه؟؟
اراد :من چمدونم بابا
کمند :الان من چیکار کنم
اراد :الان زنگ میزنم میران پیداشون کنیم
زنگ زدم به گوشی میران
میران :جونم داداش
اراد :پسر معلوم هست تو کجایی
میران :بابا اومدم پشمک بگیرم دیگه
اراد:پوف ببینم اون دختره سلیطه هنوز جاته
میران :افسونو میگی؟؟اره هنوز اینجاست
اراد :ببین بردار ببرش خونشون ساعت ۱۲ شبه الان همو پیدا نمیکنیم تو اونو ببر منم این کمند و بردارم بیارم
میران :باشه داداش فقط کمند کیه
اراد :پوف دوست افسونه
میران :اها باش من رفتم
گوشیو قطع کردم و برگشتم سمت کمند گفتم بریم که گفت
کمند :چی چی رو بریم مهدخت پس چی؟؟
اراد :ای خدا مهدخت کیه دیگه
کمند :دوست دیگم
اراد :هعی خوب شد گفتی این توهان گوربه گور شدم معلوم نیست کجاست
کمند :الان چیکار کنیم
اراد :زنگ بزن دوستتو پیدا کن منم توهانو
کمند :باشه الان زنگ میزنم
شماره توهانو گرفتم بعد ۵ بوق بالاخره جواب داد
توهان :بله اراد
اراد :معلوم هست کدوم گوری
توهان :چرا چیزی شده مگه؟
اراد :ببین تو برو با تاکسی برو خونه
توهان :چرا
اراد :اخه الان چجوری همو پیدا کنیم
توهان :باش فقط من یه دختر همرامه اینو چیکار کنم؟؟
اراد :سارینا همین الان گند زد به رابطتون یه جایگزین پیدا کردی کلک؟
توهان :اسم اون ناسزا رو نیار بعدشم این دختره یکی از شاگردامه
اراد :اِ خوب ببرش خونش
توهان :خوب شد گفتی وگرنه همینجا ولش میکردم
اراد :کم زر بزن شارژم تموم شد فعلا
گوشیو قطع کردم و برگشتم سمت کمند که گفت دوستش همون مهدخت خانم با یکی از استاداشونه و استاده گفته میرسونتش
خب مشکل حل شد به کمند گفتم
اراد :راه بیفت بریم
کمند :چرا دستور میدی؟
اراد:کی دستور داد؟
کمند :الان لحنت دستوری بود
اراد :خدایا منو گیر چه ادم زبون نفهمی انداختی
کمند :هوی اقاهه زبون نفهم خودتی و...
اراد :خودممو و ......چرا بقیه رو نگفتی
کمند :چون به سن قانونی نرسیدی به درد سنت نمیخورد
اراد:کسی تاحالا بهت گفته پرویی
کمند :نه تو اولیشی برو خوشحال باش که این افتخار نصیب تو شد خیلی دلشون میخواد که فقط به من سلام کنن خوشبحال تویه که انقدر از سر شب با من حرف زدی
اراد :اون خیلیا غلط کردن که بخوان با تو حرف بزنن
کمند :جان الان ارمان برا من غیرتی نمیشه تو شدی؟
اراد :ارمان کیه ؟
کمند :مفتشی
اراد :بعدم کی گفته من غیرتی شدم؟
کمند :شواهد اینو نشون میده