بسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمتهایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو میدونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمانهایی که باز و صحنهدار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمانها خودداری کنید.
سپاس
من یه رمانی خوندم که دختره که از خانواده ی تقریبا پولداری بوده و پدر و مادرش خارج از کشور زندگی میکردن و دختره با برادرش و خدمتکارشون زندگی میکنه
دختره تصمیم میگیره بره سرکار که عموش تو یه شرکت معماری که دوستش تو اون کار میکرده برای دختره کار پیدا میکنه
دختره قبل از اینکه وارد شرکت بشه با رییس اون شرکت که فردی مغرور و جذاب و خوشتیپ بوده تصادف میکنه
و بعد از اینکه برای مصاحبه میره میفهمه اون طرف رییس شرکته شوکه میشه
و بنا به دلایلی با رییس شرکتش رفت و آمد خانوادگی پیدا میکنن و عاشق هم میشن
ولی خانواده ی پسره مخالفت میکنه چون پسره باید با دختر عموش ازدواج میکرده
یه روز مادر پسره با دختره قرار میزاره بهش میگه که همسر من گفته باید پسره با دختر عموش ازدواج و بعد من عملم رو انجام میدم و به خاطر همین بهش میگه لطفا از زندگی پسر من برو بیرون
دختره چند هفته ای با پسره قهر میکنه و بعد از یه روز با پسره قرار میزاره و رابطشون رو بهم میزنن
و دختره به خاطر همین که افسرده شده بوده میره پیش پدر و مادرش و بعد از چند سال برمیگرده و دوباره میره به یه شرکتی که توش کار کنه و او نشرکت یه قراردادی با یه شرکت دیگه میبنده تا باهم یه پروژه رو راه اندازی کنن که شرکت مقابل میشه عشق دختره
انجمن رمان
دانلود رمان
تایپ رمان
دانلود pdf کتاب