-
- ارسالات
- 3
-
- پسندها
- 0
-
- دستآوردها
- 1
سلام دنبال یه رمانی ام که دختره دوست برادرش که ۱۳/۱۴سال ازش بزرگتر میاد خواستگاریش و قبولش نمیکنه چون میگه سیزده نحسه و پسره پیره و شب خواستگاری شرط بندی میکنن اگه توی شش ماه عاشق پسره شد باهم ازدواج کنن، میان تهران اونجا همسایه یه خانمی میشن که سرگذشتش رو برای دختره تعریف میکنه، اخرشم با پسره صاحب یه دختر میشدن
*اسمای شخصیت ها یادم نیست ولی دختره فکر میکنم مهسا بود اسم دخترشونم سهیلا مطمئن نیستم
پسره ام استاد دانشگاه بود فکر میکنم
*اسمای شخصیت ها یادم نیست ولی دختره فکر میکنم مهسا بود اسم دخترشونم سهیلا مطمئن نیستم
پسره ام استاد دانشگاه بود فکر میکنم