باسلام خدمت شما نام رمانی میخواستم که پسره کارگردان و دختره پزشکان خواهر شوهر خواهرش تصادف میکنند فوت میشود دختره میخواد خواهرزاده اش بگیره بزرگ کنه عموی پسره نمیزاره
سلام اسم اون رمان که دختره وارد یک سرزمین دیگه میشه که اون سرزمین خودش شامل سرزمین های دیگه بودبسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمتهایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو میدونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمانهایی که باز و صحنهدار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمانها خودداری کنید.
سپاس
سلام وقتتون بخیربسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمتهایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو میدونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمانهایی که باز و صحنهدار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمانها خودداری کنید.
سپاس
یه رمان بود دختره با برادرش زندگی میکرد و پدر و مادرشون فوت شده بودن اسم برادره هم شهاب بود فکر کنم،جفتشون چشمای سبز رنگی داشتن
داداش دختره از یه دختری خوشش میومده که از لحاظ مالی بالاتر بودن ولی برادرش مخالف شدید بوده
یه روز هم پسره دست دختره رو میگیره و فرار میکنه و داداش دختره برای انتقام به زور با خواهر اون پسره عقد میکنه
اسم رمان یادتون هست؟
رمان تازیانه و عشقیه رمان بود دختره با برادرش زندگی میکرد و پدر و مادرشون فوت شده بودن اسم برادره هم شهاب بود فکر کنم،جفتشون چشمای سبز رنگی داشتن
داداش دختره از یه دختری خوشش میومده که از لحاظ مالی بالاتر بودن ولی برادرش مخالف شدید بوده
یه روز هم پسره دست دختره رو میگیره و فرار میکنه و داداش دختره برای انتقام به زور با خواهر اون پسره عقد میکنه
اسم رمان یادتون هست؟