سلام من دنبال یک رمان هستم اسم شخصیت‌ها یادم نیست موضوع داستان در مورد زن مطلقه ای هست که دختر کلاس اولش با دختر کلاس اول مرد مطلقه ای در مدرسه دعوا می‌کنن از این طریق باهم آشنا می‌شن و ازدواج می‌کنن ودر ادامه رمان براشون مشکلات زیادی پیش میاد مثل دزدیده شده دختره مرده توسط مادرش که معتاد هم هست و
-
برای تایپ رمان خود اینجا کلیک کنید.
-
برای یافتن رمان های بی نام کلیک کنید.
ویژه رمان های گمشده
- نویسنده موضوع Sara
- تاریخ شروع
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام یه رمان بود اسمش یادم نیست دختره نفر اول ریاضی کشور شده بود پسر عموش امده بود خواستگاریش از این پسر دعوای دیونه ها بود همه ازش میترسیدن یه بچه هم داشت پسره از بابای دختره هم متنفر بود
-
- ارسالات
- 5
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام دنبال یه رمان میگردم
دختره بعد مرگ شوهرش مجبور میشه با برادر شوهرش ازدواج کنه برادر شوهرش هم عاشق خواهر دخترس و باهم در ارتباطن
بعد ارذواج این دو خواهر دختره ازش متنفر میشه و اذیتش میکنه تا زمانی که عاشق رفیق پسره میشه
دختره یه دایی جوون داره که باعث حسادت پسره میشه
دختره بعد مرگ شوهرش مجبور میشه با برادر شوهرش ازدواج کنه برادر شوهرش هم عاشق خواهر دخترس و باهم در ارتباطن
بعد ارذواج این دو خواهر دختره ازش متنفر میشه و اذیتش میکنه تا زمانی که عاشق رفیق پسره میشه
دختره یه دایی جوون داره که باعث حسادت پسره میشه
-
- ارسالات
- 5
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام
دختره مجبور میشه با برادر شوهرش که خواهرش عاشقشه ازدواج کنه .و خواهرش ازش متنفر میشه
تا وقتی که عاشق رفیق صمیمی پسره میشه
فک کنم رمان مذهبی هم باشه
دختره مجبور میشه با برادر شوهرش که خواهرش عاشقشه ازدواج کنه .و خواهرش ازش متنفر میشه
تا وقتی که عاشق رفیق صمیمی پسره میشه
فک کنم رمان مذهبی هم باشه
-
- ارسالات
- 5
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام
یه رمان خوندم خلاصش زیاد یادم نیست
دختره مجبور میشه با برادر شوهرش ازدواج کنه برادرشوهره عاشق خواهر دخترس و باهم در ارتباطن
خواهر دختره ازش متنفر میشه ولی از اخر عاشق دوست پسره میشه خواهر دختره چشاش مشکیو خشگله
یه رمان خوندم خلاصش زیاد یادم نیست
دختره مجبور میشه با برادر شوهرش ازدواج کنه برادرشوهره عاشق خواهر دخترس و باهم در ارتباطن
خواهر دختره ازش متنفر میشه ولی از اخر عاشق دوست پسره میشه خواهر دختره چشاش مشکیو خشگله
-
- ارسالات
- 5
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام
یه رمان خوندم خلاصش زیاد یادم نیست
دختره مجبور میشه با برادر شوهرش ازدواج کنه برادرشوهره عاشق خواهر دخترس و باهم در ارتباطن
خواهر دختره ازش متنفر میشه ولی از اخر عاشق دوست پسره میشه خواهر دختره چشاش مشکیو خشگله
-
- ارسالات
- 5
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام
یه رمان خوندم خلاصش زیاد یادم نیست
دختره مجبور میشه با برادر شوهرش ازدواج کنه برادرشوهره عاشق خواهر دخترس و باهم در ارتباطن
خواهر دختره ازش متنفر میشه ولی از اخر عاشق دوست پسره میشه خواهر دختره چشاش مشکیو خشگله
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام یه رمان هست اسمشو یادم نیس
موضوعش دربارع یه پسری به اسم سورن که یه یه نابغس و فزمول یچیزی رو میدونه و ادمای خیلی کله گنده میخان به این فرمول برسن و برای همین سورن رو تو تیمارستان نگه داشتن و به روش هایی سورن فک میکنه یه ادمکش و روانیه و جنون داره، تاحالا هر روانشناسی هم ک پیشش رفته تهش عاشق سورن شدع و...
و خب اینحا یه دختری که بخاطر دانشگاه و فلان میخاد بیاد پیش سورن تا پایان نامه چیه اونو کامل کنه و اسم دختر یادم نیس، ولی این دختر تا یه حدی متوجه میشه ک سورن اونی ک فک میکنه نیس و ادم خوبیع در اصل و طی یه اتفاق دختره فراموشی میگیره
و چیزای دگ هم هس زیادع ولی تا همینجا فک کنم برای فهمیدن اسم رمان کافی باشع 🥲اسم دختره هم دقیق یادم نیس ولی فک کنم ساتیا بود
-
- ارسالات
- 3
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
-
- ارسالات
- 3
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام. من دنبال یه رمانم که فقط یه تیکه ازش یادمه، دو تا خواهرن، یکیشون پیش سرایدار زندگی میکنه و اون یکی داخل خونه و به ظاهر به نظر میرسه اون یمی رو بیشتر دوست دارن. بعد پسره (مطمئن نیستم فکر کنم اسمش باربد) چند نفرو میفرسته که اون دختره که دوسش داره رو بیارن پیش خودش ولی نیروهاش اشتباهی اونی که تو خونه سرایداری زندگی میکنه رو میبرن بعد پسره میگه این کجاش شبیه اونی که من میخوام و تا مدتها دختره رو اذیت میکنه و بعدم از همین دختره خوشش میاد