-
- ارسالات
- 7
-
- پسندها
- 0
-
- دستآوردها
- 1
سلام ی رمان هس ک پناه ب ازای آزادی برادرش که قراره اعدام بشه ب شرطی ک قاضی آرکان گذاشته عمل کنه و فکر کنم با آرکان از دست خانوادش فرار هم میکنه
اگه لطف کنید اسم این رمان رو هم بگید
یاشار با ساینا ، عسل رو میبرن بیمارستان جرقه آشنایی این دوتا عاشق اینجا زده میشه
مامان ساینا قبلا بایک پسری به نام هادی دوست بوده که به دلایلی به زندان می افته دوست هادی با مامان ساینا ازدواج می کنه
چندسال پیش عموسایناو باباباش امین(پسرعموساینا)وساینا رو به نام هم میکنن بدون اینکه ساینا راضی باشه!!!
بابا ساینا وصیت کرده بود که داداشش(باباامین)ازدخترش مراقبت کنه وبزاره دخترش با هرکی دوس داره ازدواج کنه
ساینا و یاشار دو شخصیت اصلی داستانن که عاشق همن و آخر داستان هم میمیرن
بسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمتهایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو میدونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمانهایی که باز و صحنهدار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمانها خودداری کنید.
سپاسا
اسم دختره یلدا بود، شوهرش خان بود بعد کشته میشه برادرشوهرش بردیا میشه خان، دوست یلدا میاد تو روستا و بردیا عاشقش میشه یلدام انگار با پسر عموی خودش نمیدونم یا شوهرش ازدواج میکنه👀اسمش چیه؟ چند ساله دنبالشم پیداش نمیکنم
سلامسلام..
اسم رمانی، ک خانمی دکتره و سرطان داره و زیادم زنده نیست و یکی از مریضای خودشو واسه شوهرش خواستگاری میکنه و شوهرشو وادار میکنه با اون زن ازدواج کنه، اگ کسی میدونه لطفا بگه
سلامسلام ی رمانی قبلا خوندم درست یادم نیست فقط ی تیکش یادمع...رمان درمورد دختری بود کع پرستار یع پسر میشع پسر فک کنم داخل خونش بستری بود و فک کنم فقط میدید اما نمیتونست حرف بزنه وحرکت کنع و خیلی هم پولدار بودن...بعد چند وقت پسر با رسیدگی های دختر خوب میشع و دختر هم عاشقش میشع اما مادر پسرع مخالف و فک کنم دختر بخاطر مشکل مالی پرستار میشع و بخاطر راحتی خودش با پسر صیغه میشع ...همین تیکش یادمع لطفا اگع کسی میدونع کمکم کنع
سلاممن داشتم رمان آنلاین مخوندم یادم رفت جوین شم
خورشید دختری ک باباش ب خاطر بدهی ک بالا میاره
مجبور مشه زن مردی بشه ک زن دارع کیان ارا فک کنم
اسمشم یادم رفته
سلامسلام دنبال اسم رمانی هستم که پسره برای اینکه بتونه حضانت دختره رو داشته باشه صیغش میکنه دختر بچس حدود ۸ الی ۱۳ سالش پسره ۲۲ الی ۲۹ سالشه پدر مادر دختره مردن پدرش معتاد بود مادرش خودکشی کرد پدربزرگش هم که قیمش محسوب میشد گفت میخواد بفرستتش بهزیستی
این پسر به دختر بچه وابسته شده از لحاظ عشقو اینا ن انگار دخترشه یا دوستشه بعداً که دختره میفهمه پسر تو بچگیش اونو عقد یا صیغش کرده ناراحتی میکنه و قهر میکنه اما بالاخره با کلی دعوا و دلخوری و ترفند اینام میرن سر خونه زندگیشون